verbringen صرف کردن ، گذراندن ، کسی را به جایی بردن versäumen از دست دادن ، بر. اثر غفلت از کف دادن ، کوتاهی کردن glücklich شادمانی ، خوشبختی In jeder Minute, die man mit Ärger verbringt Versäumt man Sechzig glückliche Sekunden هر دقیقه که آدم آنرا با عصبانیت […]