Wort des Tages لغت ِ روز klatschen یک فعل می باشد دست زدن ، كف زدن ، غيبت كردن ، پر حرفى كردن ، صداى شالاپ دادن ، با صدا بر چيزى افتادن Eine Hand gegen die andere schlagen; applaudieren یک دست را بر دست دیگر زدن ، تشویق کردن ، کف زدن […]
Der Zöllner Person, die beim Zoll arbeitet مامور گمرک شخصی که در گمرک کار میکند „An der Grenze hat mich der Zöllner gebeten, meinen Koffer aufzumachen.“ مامور گمرک در اطراف مرز از من تقاضا کرد ، چمدانم را باز بکنم An der Grenze kontrollierte der Zöllner die […]
jubeln یک فعل می باشد هلهله كشيدن ، فريادى از شادى برآوردن ، هورا كشيدن ، جشن گرفتن „Die Fans jubelten, als das Spiel vorbei war und ihre Mannschaft gewonnen hatte.“ آن طرفداران فریادی از شادی سر میدادند ، وقتی که آن بازی تمام شده بود و تیمشان پیروز شده بود. […]
معرفی هنرمندان برجسته آلمانی : اجازه بدید این درس را با یک ضرب المثل آلمانی شروع کنیم. . Wer A sagt, muß auch B sagen کسی که A را میگه باید B رو هم بگه . معادل فارسی : هر کسی که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه . Erklärung: Wenn etwas angefangen wurde, muss […]
verschiebbar یک صفت می باشد so, dass man etwas zur Seite schieben kann به طوری که آدم چیزی را به مکان یا جای دیگری بتواند هول بدهد „Diese Trennwand ist verschiebbar. So können Sie den Raum verändern, wie Sie möchten“ این دیوار کوچک قابل جا به جایی است ( کشویی است ) […]
Es kaum fassen können یک اصطلاح می باشد باورم نمیشه ، به سختی می تونم آنرا باور کنم ، نمی تونم آنرا بفهمم ، به سختی می تونم آنرا بفمم این اصطلاح زمانی کاربرد دارد که مثلا شما در یک قرعه کشی بانک برنده می شود و از بانک با شما تماس میگیرند […]
anstrengen یک فعل جدا شدنی می باشد دادخواست به دادگاه بردن ، علیه کسی طرح دعوی کردن ، تمام قوای خود را به حداکثر ممکن برای انجام کاری به کار بردن در زبان فارسی معمولا می گویند : عزم خود را جزم کردن ، تمام توان خود را به کار بستن تا بر چیزی […]
schmuggeln قاچاق کردن . Illegal Waren über die Grenze bringen اجناس یا کالایی که از مرز به صورت غیر قانونی آورده می شوند . و اگر به عنوان یک فعل انعکاسی و به همراه حرف اضافه durch مورد استفاده قرار بگیرد ، آنگاه معنی : مخفیانه وارد جایی شدن گذشته ساده : schmuggelten گذشته […]
Das Blumenbeet, -e باغچه گل Kleines Stück Land, auf dem Blumen wachsen تیکه ای کوچک از زمین که روی آن ، گل ها رشد میکنند. . اسم Blumenbeet از دو اسم Die Blume و Das Beet تشکیل شده است که اولی به معنی گل و دومی به معنی باغچه است ، که پس از […]
Die Made, – n پيله ، پيله اى كه كرم حشرات مى تنند ، کرم . Langes, dünnes, weißes Tierchen, aus dem später ein Insekt wird یک جانور دراز و لاغر و سفید که از اون بعدها یک حشره به وجود می آید. . Igitt, der Käse ist schlecht. Darin sind […]
Die Hitzewelle, -n Zeitraum, in dem es sehr heiß ist موج گرما مدت زمانی که در آن هوا خیلی گرم است . . Laut Wetterbericht kommt nächste Woche eine Hitzewelle. Und dann soll das Wetter endlich schön bleiben هواشناسی میگه هفته آینده یک موج گرما می آید. و پس از آن می بایستی […]
Die Ohrfeige, -n Schlag mit der Hand ins Gesicht سیلی با دست در صورت ضربه زدن Weil ihr Freund sie belogen hat, gibt Hanna ihm eine Ohrfeige چونکه دوستش به او دروغ گفته بود ، حنا به او یک کشیده تقدیم کرد . تلفظ ? . نکته : در تفکر […]