kapieren یک فعل می باشد

شير فهم شدن ، متوجه شدن ، پى بردن ، دريافتن ، فهميدن ، حالی شدن ، متلفت شدن

گذشته ساده : kapierten
گذشته کامل : haben kapiert

.
Ich habe die Matheaufgabe nicht kapiert

من تکالیف ریاضی را متوجه نشدم

.
?Kapierst du endlich

بالاخره فهمیدی؟

.
Ich kapiere es nicht
من این را نمی‌فهمم.

.
?Ist das wirklich so schwer zu kapieren

آیا واقعا فهمیدن این اینقدر سخت است؟

.
Dieser Idiot kapiert gar nichts

این احمق هیچ چیزی را متوجه نمی شود

.
Der Idiot

نفهم ، خرفت ، ابله ، سفيه ، سبک مغز ، نادان ، كودن ، بى شعور

.
Du wärst wirklich ein Idiot, wenn du so einen dummen Fehler machen würdest

تو واقعا یک ابله میشی ها ، وقتی یک اشتباه احمقانه ای اینجوری را انجام میدی

.
Das weiß doch jeder Idiot, dass man damit nicht durchkommt

اینرا هر احمقی میداند ، که آدم توسطه آن نمی تواند کاری را با موفقیت به پایان برساند.

 



آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De