einmalig یک صفت می باشد

یکتا ، یگانه ، بی همتا ، بی نظیر ، بی مانند ، تک ، آس ، خیلی خیلی زیبا ، فوق العاده

.
Eine einmalige Anschaffung
یک تدارک بی نظیر

Eine einmalige Gelegenheit
یک فرصت بی نظیر ، یک فرصت بی مانند

.
Die Chance ist einmalig
شانس فوق العاده ای است

.
Die Geburt eines Menschen ist ein einmaliges Ereignis in dessen Leben
تولد یک انسان ، یک اتفاق یگانه ( یکباره ) در زندگی اوست.

!Das Konzert gestern war einmalig. Wirklich tolle Musik
کنسرت دیروز بی مانند بود ، واقعا ارکستر ِبسیار خوبی ( بود‌)

Das Stellenangebot war eine einmalige Gelegenheit, die ich einfach ergreifen musste
آن پیشنهاد کار یک موقعیت فوق العاده بود ، که من باید ( فورا ) نسبت به آن اقدام میکردم

.
ergreifen یک فعل می باشد

به دست گرفتن ، چيزى را با دست گرفتن و آن را نگهداشتن ، اقدام كردن ، تصميم گرفتن ، شروع كردن ، دست به انجام كارى زدن ، دست به كار شدن ، دچار شدن ، مبتلا شدن ، گرفتار شدن ، سرايت كردن ، دستگير كردن ، قاپیدن

و اگر در نقش یک فعل Reflexiv باشد آنگاه به معانی زیر است :

تحت تأثير قرار گرفتن ، اثر گذاشتن ، شوک وارد آمدن ، متأثر شدن ، ضبط كردن ، تصرف كردن اموال ، به عهده گرفتن ، دردست گرفتن ، به خود اختصاص دادن ، مورد حمله قرار گرفتن

.
گذشته ساده : ergriffen
گذشته کامل : haben ergriffen

.

 

Ein Glas ergreifen
یک لیوان را به دست گرفتن

Jemandes Hand ergreifen
دست کسی را در دست گرفتن و آنرا نگهداشتن

.
Ein Kind bei der Hand ergreifen
یک بچه را در دست نگهداشتن

.
Einen Dieb ergreifen
یک دزد را دستگیر کردن

Der Täter konnte sofort ergriffen werden
می تونست مجرم سریع دستگیر شود

Einen Beruf ergreifen
یک شغل یا حرفه را در دست گرفتن ، یک کار یا حرفه را شروع کردن

Er ergriff das Bild und hob es hoch
او عکس را قاپید و (در هوا) بلند کرد.

.
Die Musik hat mich tief ergriffen
آن موزیک خیلی مرا تحت تاثیر قرار داد
آن موزیک به طور عمیق روی من تاثیر گذاشت



آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De