سلام دوستان،

در این درس می خواهیم باهم نگاهی داشته باشیم به klären- و افعالی که می توان توسط آن ساخت.

 

قبل از هرچیز باید بدانیم که خود klären به تنهایی یک فعل است.

 

klären

شفاف کردن ، زلال کردن ، ابهامات را برطرف کردن ، روشن و آشکار ساختن

 

 

گذشته ساده : klärten

گذشته کامل : haben geklärt

 

durch Untersuchungen oder Gespräche feststellen, wie etwas wirklich war bzw. ist

توسط آزمایشات یا گفتگو ها متوجه بشویم چیزی واقعاً چگونه بوده یا اینکه است

 

توجه داشته باشید که در مثال بالا گفتم ، توسط چیزی ، پس این یعنی فعل klären می تواند به همراه حرف اضافه durch در جملات مورد استفاده قرار بگیرد ، به زبان ساده تر اینکه ما همیشه durch ( توسط یا بواسطه چیزی ) می توانیم klären کنیم ، به مثال زیر توجه کنید :

 

Wir müssen unsere Meinungsverschiedenheiten durch ein offenes Gespräch klären

ما باید اختلاف نظر هایمان را به وسیله یا توسط یک گفتگوی بی پرده روشن و آشکار سازیم

 

eine Frage klären

یک پرسش یا سوال را شفاف و روشن ساختن

 

die Unfallursache muss noch geklärt werden

دلیل ِ تصادف هم باید روشن شود یا معلوم بشه

 

آن چیز یا چیزهای که باعث شده اند یک تصادف صورت بگیرد ، باید آشکار یا روشن بشود در فارسی گفته می شود معلوم بشود.

اما همین klären- می تواند به پیشوندهای ترکیب شود و افعال جدیدی بسازد که معانی متفاوتی نیز داشته باشند، ما در این درس می خواهیم آن افعال را مورد بررسی قرار دهیم.

 

اولین فعل ما erklären است که از ترکیب klären- با پیشوند er ساخته می شود:

 

erklären یک فعل جداشدنی نیست!

توضیح دادن ، شرح دادن ، توصیف کردن ، دلیل آوردن ، اظهار کردن

 

 

گذشته ساده : erklärten

گذشته کامل : haben erklärt

 

etwas deutlich machen

چیزی را واضع یا روشن تر کردن

 

گفتیم چیزی را ، پس فعل erklären یک فعل Akkusativ ساز است ، زیرا ما همواره می تونیم etwas ( چیزی را ) erklären کنیم. اما توجه داشته باشید که Dativ را نیز به همراه دارد ، یعنی اینکه ما می توانیم jemandem به کسی etwas چیزی را erklären شرح دهیم یا توضیح دهیم یا در تفکر فارسی :‌ برایش شرح دهیم.

 

erklären +D +A

 

?Könntest du mir noch einmal den Unterschied zwischen Konjunktiv I und Konjunktiv II erklären

امکان داره ( میشه ) تو یکبار دیگر تفاوت ِ میان کنیونکتیو یک و کنیونکتیو دو را به من شرح بدهی؟

 

نکته بسیار بسیار مهم : چنانچه در جمله هم اکوزاتیو داشته باشیم و هم داتیو ، در تفکر فارسی ما ابتدا اکوزاتیو را استفاده میکنیم و سپس داتیو را ، اما در تفکر آلمانی باید بدانیم که در بیشتر مواقع می بایستی ابتدا از Dativ و پس از آن از Akkusativ استفاده کنیم ، درست همانند مثال بالا

 

etwas genau erklären

چیزی را دقیق توضیح دادن

 

ein Bild erklären

یک عکس یا تصویر را توصیف کردن

 

Sie erklärte mir, warum sie nicht kommen könne

او ( مونث ) به من شرح داد یا اضهار کرد ، ( که ) چرا نتوانست بیاد

 

به عنوان اصطلاح :

( Ich kann mir dein Verhalten nicht erklären ( verstehe es nicht

من رفتار تو را نمی توانم توصیف کنم ( درکش نمی کنم )

 

یعنی دلیل رفتاری که داری رو نمی تونم متوجه بشم ، بفهمم یا درکش کنم.

 

 

دومین فعل ما فعل ِ abklären  است که یک فعل جداشدنی می باشد.

به معنی : مطلبی را روشن ساختن

 

گذشته ساده :  klärten ab

گذشته کامل : haben abgeklärt

 

Ich will erst noch abklären, wann meine Kollegen Urlaub nehmen wollen, bevor ich eine Reise buche

من می خواهم قبل از اینکه یک مسافرت را ثبت کنم ( رزرو کنم ) در ابتدا مطلبی را روشن سازم ( که ) چه زمانی همکاران به می خواهند به تعطیلات بروند

 

یعنی در ابتدا یا قبل از اینکه چیزی را رزرو کنیم ، می خواهیم این موضوع یا مطلب را مشخص کنیم که چه زمانی همکارانمان می خواهند به تعصیلات بروند.

 

 

aufklären یک فعل جداشدنی می باشد.

فاش کردن حقایق و آنها را به اطلاع دیگران رساندن ، بر طرف شدن ابرها و باز شدن هوا , از اشتباه در آوردن

 

 

گذشته ساده : klärten auf

گذشته کامل : haben aufgeklärt

 

ein Verbrechen aufklären

یک جنایت یا جرم را فاش کردن

 

Der Arzt hat den Patienten vor der Operation über alle Risiken aufgeklärt

پزشک قبل از عمل جراحی آن بیمار را در مورد تمام ریسک های آن عمل جراحی یا خطرات آن عمل جراحی آگاه ساخت 

 

یعنی تمام واقعیت را فاش کرد و تمام خطرات آن عمل جراحی را قبل از عمل به اطلاع بیمار رساند.

 

 

verklären یک فعل جداشدنی نیست!

اجازه بدیم یا بگذاریم چیزی بهتر و زیباتر نمایان شود ، اضهار نظری را زیباتر و بهتر بیان کردن یا شرح دادن 

 

 

گذشته ساده : verklärten

گذشته کامل : haben verklärt

 

Ich neige dazu, meine Studienzeit in Schottland zu verklären

من تمایل به این دارم ، ( که ) دوران تحصیل ام در اسکاتلند را زیباتر و بهتر شرح بدهم

 

ein Lächeln verklärte ihr Gesicht

یک لبخند چهره تان را زیباتر و بهتر میکرد

 

 


 

آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد

منبع : de.alemani.de



آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De