سلام دوستان در این درس می خواهیم با هم با نام حیوانات به همراه چند صفت پر کاربرد در زبان شیرین آلمانی آشنا شویم ، برای اینکار می توانیم به صورت شعر مانند یا ترانه مانند بگویم سریع مثل باد ، سر سخت یا محکم مثل سنگ ، آزاد مثل یک پرنده و …
در مثال های بالا صفت ( آزاد به همراه نام ( پرنده ) مورد استفاده قرار گرفته است که اینگونه ما می توانیم نه تنها یک صفت را یاد بگیریم حتی نام یک حیوان را نیز یاد بگیریم و چون تصویر سازی کوچکی در ذهن می شود ، آنها را بهتر به خاطر می سپاریم.
Dumm wie Brot بی تجربه یا کودن مثل نان
frei wie ein Vogel آزاد مثل یک پرنده
schnell wie der Wind سریع مثل باد
hart wie Stein سر سخت و محکم مثل سنگ
حال در ادامه می خواهیم به اسامی حیوانات به همراه چند صفت پر کاربرد بپردازیم
flink wie ein Wiesel سریع یا زبل مثل یک راسو ( سیاه گوش )
stur wie ein Esel یبس یا اخمو مثل یک الاغ
dreckig wie eine Sau کثیف و گل آلود مثل یک خوک ( گراز وحشی )
schön wie ein Pfau زیبا یا قشنگ مثل یک طاووس
eitel wie ein Pfau مغرور و متکبر مثل یک طاووس
stark wie ein Bär قوی مثل یک خرس
mutig wie ein Löwe دلیر و شجاع مثل یک شیر
unschuldig wie ein Lamm نجیب و پاک مثل یک بزغاله یا بره
که Lamm در تفکر آلمانی نماد بی گناهی و معصومیت نیز می باشد.
frech wie ein Dachs پُررو یا گستاخ مثل یک کفتار ( گورکن )
blind wie ein Maulwurf کور یا نابینا مثل یک موش کور
arm wie eine Kirchenmaus بدبخت و بیچاره مثل موشی که در کلیساست
در واقع Kirchenmaus همان موش یا Die Maus هست اما حکایت از این دارد که موشی که هیچ چیز برای خوردن پیدا نمیکند ، حکایتی است قدیمی که در ایام های خیلی دور به دلیل فقیر بودن کلیسا ها ، موش های آنجا بسیار بدبخت و بیچاره بودن زیرا چیزی برای خوردن گیرشان نمی آمده البته امروزه به کسی که بدبخت یا بیچاره است نیز Kirchenmaus گفته می شود
Er ist arm wie eine Kirchenmaus
او مثل یک موش کلیسایی بیچاره و درمانده است
او خیلی بدبخت بیچاره است ، خیلی نداره ، دستش خالیه
lahm wie eine Ente از رمق افتاده یا از پا افتاده و خسته کوفته مانند یک مرغابی
giftig wie eine Schlange زهر آلود مثل یک مار
ängstlich wie ein Hase ترسو یا بز دل مانند یک خرگوش
diebisch wie eine Elster دو دره باز یا کش رو مثل یک کلاغ
fleißig wie eine Ameise پرکار و کوشا مانند یک مورچه
صفت fleißig می تواند به کسی که پشتکار دارد و پیوسته یک کار را با تلاش و زحمت انجام میدهد نسبت داده شود.
Er war sehr fleißig
او خیلی پر تلاش و کوشا بود
fleißig wie eine Biene پر تلاش و کوشا مانند یک زنبور
verschmitzt wie ein Fuchs موذی ، نیرنگ باز یا حیله گر مثل یک روباه
و در پایان چند تا فعل به همراه اسم حیوانات
schlafen wie ein Murmeltier مثل یک موش خرمای یا مارموت سنجابی خوابیدن
stinken wie ein Iltisse مثل یک راسو بوی بد دادن یا بوی گند دادن
heulen wie ein Schlosshund مثل یک سگ قلعه زوزه کشیدن یا گریه کردن
schwimmen wie ein Fisch مثل یک ماهی شنا کردن
springen wie ein junges Reh مثل یک غزال نوجوان یا مثل یک آهو تازه نفس پریدن
schuften wie ein Ackergaul مثل یک یابو کار کردن و جان کندن
Augen haben wie ein Luchs چشمانی همچون یک گربه داشتن
البته Luchs را سیاه گوش یا وشق می گویند که گونه ای گربه است با چشمان بسیار زیبا
برای تکمیل شدن این بخش و همچنین استفاده دیگران ، شما نیز می توانید اسامی حیوانات را به همراه صفت هایشان در بخش نظرات این درس درج کنید.
آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De