hauptsächlich
در درجه ی اول ، مهم و اصلی ، قبل از هر چیز

tatsächlich
به راستی ، حقیقتا ، واقعا ، در حقیقت ، در واقع ، فی الواقع

Das ist hauptsächlich deine Schuld
در درجه ی اول این تقصیر و گناه توست

Wir kaufen Lebensmittel hauptsächlich im Supermarkt
ما مواد غذایی مهم و اصلی را از سوپر مارکت میخریم

.
Ich benutze mein zweites Schlafzimmer hauptsächlich als Lagerraum
من از دومین اتاق خوابم قبل از هر چیز به عنوان انباری استفاده میکنم

.
In dem Buch geht es hauptsächlich um das Leben der Frauen
در آن کتاب قبل از هر چیز به زندگی خانم ها می پردازد

.
Ich verwende hauptsächlich gefiltertes Wasser für meinen Kaffee
من قبل از هر چیز آب تصفیه شده برای قهوه ام استفاده میکنم

.

 

Die meisten Menschen denken hauptsächlich über das nach, was die anderen Menschen über sie denken
اغلب مردم قبل از هر چیز به این می اندیشند ، که دیگران چه فکری درباره ی آنها میکنند.

.
?Tatsächlich
واقعا؟ به راستی ؟

Vermeintliche und tatsächliche Vorzüge
برتری ظاهری و باطنن ( حقیقتا )

Die tatsächliche Fahrtzeit kann länger sein
زمان واقعی سفر می تواند طولانی تر شود

.
Die tatsächlichen Umstände
موقعیت های حقیقی ، واقعی

Tatsächlich kam es genau andersherum
در واقع درست برعکس آن شد.

.
Der Dozent ist tatsächlich netter, als ich gedacht hatte
آن استاد در واقع مهربان تر از آن چه من فکر میکردم است

.
Die Abwesenheit des Redners ist tatsächlich ein Problem
عدم حضور سخنران در واقع خود یک مسئله است

.
Ich habe tatsächlich eine Lösung für das Problem gefunden
من در واقع یک راه حل برای آن مشکل پیدا کردم



آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De