verkrampft – “so, dass man Stress hat; unsicher, unruhig”

یک صفت می باشد ، به طوری که آدم استرس داشته باشد ، بی ثبات و نا آرام

معمولا در زبان فارسی به این حالت : غير طبيعى ، غير آزاد ، متشنج ، گفته می شود

.
Ich bin immer so verkrampft, wenn ich vor vielen Menschen reden muss
من همیشه خیلی متشنج هستم ، وقتی که من باید جلوی افراد زیادی حرف بزنم.

ولی معنی های دیگری نیز می تواند داشته باشید :

Verkrampfte Muskeln
گرفتگی عضلات

Verkrampft lächeln
لبخند زورکی

.
یک فعل نیز در این زمینه داریم

verkrampfen یک فعل انعکاسی می باشد

متشنج شدن ، منقبض شدن عضلات ، گرفتگی ناگهانی عضلات

گذشته ساده : verkrampften
گذشته کامل : haben verkrampft

Seine Finger hatten sich verkrampft
انگشتان دست او به طور ناگهانی سر شده بودند

 

 

موفق باشید.
Viel Erfolg

 



آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De