fachkundig یک صفت می باشد.
Mit viel Wissen auf einem speziellen Gebiet
با دانش فراوان از یک رشته عملی خاص
به طور ماهرانه ، کاردان ، ماهر ، حرفه ای
„Der Baum muss fachkundig geschnitten werden, sonst geht er kaputt. Das kann nur ein Gärtner machen.“
آن درخت باید به طور ماهرانه بریده بشه ، وگرنه خراب میشه ، اینکار را فقط یک باغبان می تواند انجام بدهد
Eine fachkundige Stelle
یک شغل حرفه ای و ماهرانه
Jemanden fachkundig beraten
کسی را به طور ماهرانه نصیحت کردن
کسی را به طور ماهرانه پند و اندرز دادن
فعل beraten نیز یک فعل مهم است که به معانی زیر می باشد:
توصيه كردن ، نصيحت كردن ، پند و اندرز دادن ، مشورت كردن ، بررسى كردن ، ارزيابى كردن ، سنجيدن ، تعمق و تفكر كردن
گذشته ساده : berieten
گذشته کامل : haben beraten
چند مثال برای beraten :
Jemanden gut beraten
کسی را به خوبی نصیحت کردن
کسی را به خوبی پند دادن
نکته : فعل beraten ذات Akkusativ دارد ، یعنی همانطور که ما در فارسی ( کسی را ) می توانیم نصیحت کنیم در تفکر آلمانی نیز به همین صورت است ، اسم جمله به حالت Akkusativ میرود
Ich habe meinen Sohn beraten
من پسرم را نصیحت کردم
در حالت Partizip 1 :
Eine beratende Tätigkeit ausüben
یک شغل یا حرفه بررسی شده را اجرا کردن
Eine Angelegenheit beraten
یک قضیه یا موضوع را ارزیابی و بررسی کردن
یک مبحث را مورد بررسی قرار دادن
Sie haben miteinander beraten
آنها با یکدیگر مشورت کرده اند
یک مثال دیگر با fachkundig
Dr. Müller hat meine Verletzung fachkundig wie immer geheilt
دکتر مولآ جراحتم را مثل همیشه به طور ماهرانه ای درمان کرد
فعل heilen نیز یکی از افعال مهم دیگر در زبان آلمانی می باشد ، این فعل معانی زیر را میدهد:
درمان كردن ، بهبود بخشيدن ، شفا دادن ، سالم كردن ، سالم شدن ، شفا یافتن ، بهتر شدن ، بهبود یافتن
گذشته ساده : heilten
گذشته کامل : haben geheilt
چند مثال از فعل heilen :
Jemanden mit einem neuen Medikament heilen
کسی را با یک داروی جدید بهبود بخشیدن یا سالم کردن
نکات گرامری :
نکته یک : فعل heilen نیز ذات Akkusativ دارد ، یعنی همانطور که در فارسی ، ( کسی را ) بهبود می بخشیم در زبان آلمانی نیز به همین صورت است.
نکته دوم : فعل heilen می تواند با حرف اضافه mit نیز در جمله بیاید ، یعنی همانطور که در فارسی ، ( کسی را ) توسط چیزی یا ( با چیزی ) می توانیم بهبود ببخشیم در زبان آلمانی نیز به همین صورت است
نکته سوم : البته فعل heilen می تواند با حرف اضافه von نیز در جمله بیاید ، یعنی کسی از چیزی بهبود یابد ، کسی را از بیماری اش درمان کردن ( در تفکر آلمانی )
Jemanden von seiner Krankheit heilen
کسی را از بیماری اش درمان کردن
Davon bin ich für immer geheilt
از آن ( بیماری ) برای همیشه ( نجات یافتن )
از آن ( بیماری ) برای همیشه بهبود یافتم
از فعل heilen نیز می توانیم به صفت heilbar که به مفهوم ، قابل درمان است برسیم
معالجه پذير ، قابل درمان ، درمان شدنى ، قابل التيام
چند مثال از صفت heilbar و پایان این درس :
? Ist Krebs endlich heilbar
سرطان در نهایت قابل درمان است؟
Krebs ist in wenigen Wochen heilbar
سرطان در هفته های کمی قابل درمان است
آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد
منبع : de.alemani.de
آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De