blaumachen یک فعل جدا شدنی می باشد
Nicht zur Arbeit / in die Schule gehen, weil man keine Lust hat
به سر کار یا به مدرسه نرفتن ، برای اینکه آدم حال و حوصله ندارد
گذشته ساده : machten blau
گذشته کامل : haben blaugemacht
„Heute habe ich gar keine Lust, in die Schule zu gehen! Am liebsten würde ich blaumachen.”
امروز من اصلا حال و حوصله ندارم به مدرسه بروم ، بهتره بپیچونم
فعل blaumachen در فارسی می تواند معانی زیر را نیز به همراه داشته باشد :
جیم زدن ، پیچوندن ، دو دره کردن
چند مثال :
Einen Tag blaumachen
یک روز را جیم زدن ، یک روز را پیچوندن
نکته : فعل blaumachen ذات Akkusativ دارد و اسم جمله را مانند مثال بالا به حالت Akkusativ برده است.
Ein Tag یک روزی ( Nominativ )
Einen Tag یک روزی را ( Akkusativ )
Einem Tag از یک روزی ، به یک روزی ( Dativ )
Eines Tages یه روز ( Genitiv )
Er ist so faul, dass er am liebsten jeden Montag blaumachen würde
او خیلی تنبل است ، که در بهترین حالت هر دو شنبه را می خواهد بپیچوند
Der echte Wiener tut gerne blaumachen, schwarz arbeiten und rot wählen
یک وین ی واقعی در حال جیم شدن است ، سیاه کار می کند و قرمز انتخاب میکند.
Der typische Österreicher: Blau machen, grün denken, rot wählen und schwarz arbeiten.
چیزی که برای یک اتریشی رایج است : جیم زدن از کار یا مدرسه ، سبز فکر کردن ، قرمز انتخاب کردن و کار سیاه کردن است
Grün denken می تواند دو برداشت به همراه داشته باشد.
۱. بی تجربه و بی عقل فکر کردن
۲. رویایی فکر کردن به طوری که آن رویا سرشار از امید باشد.
که در مثال بالا منظور بی تجربه و بی عقل فکر کردن است ?
Rot wählen می تواند دو برداشت به همراه داشته باشد.
۱. علاقه اتریشی ها به رنگ قرمز که در پرچمشان نیز این رنگ وجود دارد که سمبل : سرخی حاکی از خونریزی و به دست آوردن انقلابه و همچنین به مفهوم عشق ، احساسات و زندگی نیز می باشد.
۲. علاقه آنها به نوشیدن شراب قرمز
در هر دو مثال بالا منظور از Rot wählen شراب قرمز است ?
Gehst du morgen arbeiten?
فردا میری کار کنی؟
Nein, morgen mache ich blau
نه فردا را جیم میزنم ( می پیچونم )
Ein Arbeitnehmer lies sich Krankschreiben, da er sich verlaufen hatte und plötzlich in einem Flugzeug war. ( Seems Legit )
یک صاحبکار داشت گواهی پزشکی می خواند ، که آن فرد ( او ) گم شده بوده و به طور اتفاقی از یک هواپیما سر در آورده است. ( قابل باور به نظر میرسد )
نکته : اصطلاح Seems Legit از زبان انگلیسی وارد زبان آلمانی شده است و معادل آلمانی آن می شود Klingt plausibel که به طور کنایه می تواند به کار برد.
مانند مثال بالا که کارگری از کار جیم شده است و به تعطیلات رفته است و به جای آن یک گواهی پزشکی به صاحبکارش داده است که در آن نوشته گم شده بوده و اتفاقی از یک هواپیما سر در آورده و از آنجایی که این اتفاق مسخره است و امکان ندارد پیش بیاید و تنها برای خنده است ، می توان به صورت کنایه آمیز گفت ، قابل باور به نظر میرسد که معمولا عکس العمل فارسی زبان ها در قبال این چیزها این است ، اره جون عمه ات ? تو که راست میگی ?
ja ja, Seems Legit
اره جون عمه ات ، تو که داری راست میگی
اره خوب ، واقعی به نظر میرسد
Ja ja, klingt plausibel
اره خوب تو که راست میگی
اره جون عمه ات ، تو که داری راست میگی
اره خوب ، واقعی به نظر میرسد
پاسخ کنایه آمیز است :)
آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De
عالی بود ! فقط اینجا تونستم این اصطلاح رو پیدا کنم.خیلی سپاسگزارم