bewältigen یک فعل می باشد

فائق شدن ، پيروز شدن ، تحت تسلط خود در آوردن ، به اطاعت خود در آوردن ، از عهده بر آمدن ، غلبه كردن ، انجام دادن

.
گذشته ساده : bewältigten
گذشته کامل : haben bewältigt

Eine Arbeit bewältigen
یک کاری را انجام دادن ( به طوری که از عهده آن نیز بتوانیم بر بیاییم )

Ein Problem bewältigen
بر یک مشکل غلبه کردن ( به طوری که از عهده آن نیز بتوانیم بر بیاییم )

Es gibt eine große Aufgabe zu bewältigen
یک کار بزرگی برای انجام دادن وجود دارد

.
Nur schwerlich bewältigte sie dieses Erlebnis
او ( مونث ) فقط به سختی از عهده این واقعه بر می آید

?Ich weiß kaum, wie ich die ganze Arbeit bewältigen soll
من نمیدانم چطور از پس این همه کار برآیم؟

.
Diese Portionen kann man kaum bewältigen
این پرس غذاها را آدم به سختی می تواند از عهده شان بر بیاید

.
Das ganze Material muss bewältigt werden
تمام ابزار کمکی باید به تسلط خود در آورده شوند

?Wie können wir den Stress bewältigen
ما چگونه می توانیم به آن استرس غلبه کنیم ؟

.
Bewältigen Sie Ihre Fahrangst in sieben Schritten
در هفت گام بر ترس رانندگی تان غلبه کنید

 

Gefühle verstehen , Probleme bewältigen

احساسات را درک کردند ، بر مشکلات غلبه کردن

.
از فعل bewältigen می توانیم به یک اسم مونث نیز برسیم

Die Bewältigung
موفق به انجام کاری شدن ، پیروز شدن در مقابل مشکلات و سختی ها ، تسلط ، غلبه

.

 

Die Bewältigung dieser Schwierigkeiten
غلبه بر این مشکلات

در برابر این مشکلات پیروز شدن



آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De