vorzuweisen haben
چیزی برای نشان دادن یا به رخ کشیدن داشتن ، چیزی برای خودستایی داشتن ، چیزی برای بالیدن داشتن
البته می تواند برعکس تفکر فارسی ، گاهی معنی منفی نیز داشته باشد ، یعنی در تفکر آلمانی یک آدم بدبخت هم همچنان می تواند سرنوشت سخت و دشوارش را برای به رخ کشیدن و بیان آن داشته باشد.
گذشته ساده : vorzuweisen habtten
گذشته کامل : vorzuweisen haben gehabt
?Was haben Sie außer MS-Office-Kenntnissen noch vorzuweisen
به جز آگاهی از نرم افزار مایکروسافت آفیس چه دانش یا آگاهی را هنوز برای نشان دادن دارید؟
در تفکر فارسی معمولا گفته می شود : به جز دانش و آگاهی از نرم افزار مایکروسافت آفیس آیا چیز دیگری میدانی؟ یا بلد هستی؟
اما در تفکر آلمانی گفته می شود که آیا به غیر از دانش نرم افزار آفیس چیز دیگری برای به رخ کشیدن یا برای نشان دادن داری؟
چند مثال :
Nichts vorzuweisen haben
هیچ چیزی برای به رخ کشیدن و نشان دادن نداشتن
Der Pilot hatte bei seinem Absturz bereits 4.000 Flugstunden vorzuweisen
آن خلبان پیش از سقوط اش ۴ هزار ساعت پرواز برای به رخ کشیدن داشته
Er hat einen bewegten Lebenslauf vorzuweisen
او یک سرگذشت نا آرامی برای نشان دادن دارد
Im Wasserspringen hat mein Bruder einige Erfolge vorzuweisen
در مسابقات شنا و پرش از روی دایو ، برادر من یه چندتای موفقیت برای بالیدن یا به رخ کشیدن دارد
?Was haben Sie an Garantien vorzuweisen
چه چیزی به عنوان ضمانت یا تضمین برای نشان دادن دارید؟
آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد
منبع : de.alemani.de
آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De