anfassen یک فعل جدا شدنی می باشد

لمس كردن ، با دست چيزى را گرفتن ، با لمس نمودن چيزى را احساس كردن , به آرامى چيزى را در دست گرفتن , در امور بدنى و مربوط به كارهاى فيزيكى كمک كردن , با كسى رفتار خاصى داشتن , آغاز به كارى كردن

گذشته ساده : fassten an
گذشته کامل : haben angefasst

Etwas anfassen
چیزی را لمس کردن

.
Etwas vorsichtig anfassen
چیزی را با احتیاط لمس کردن

Zum Anfassen
همخو ، هم مشرب ، خوش برخورد

معمولا جایگزین صفت می شود

.

 

Ein Politiker zum Anfassen
یک سیاستمدار خوش مشرب

.
Die Mutter fasst das Kind an
آن مادر آن بچه را لمس میکند

.
Bitte nicht anfassen
لطفا دست نزنید

.
Nur gucken, nicht anfassen
فقط نگاه کن ، دست نزن

Ich schwöre, dass ich es nicht angefasst habe

من قسم می‌خورم که من به آن دست نزده‌ام

.
Meine Freundin will sich nicht anfassen lassen

دوست دخترم نمیخواهد بذاره لمسش کنم

.
?Oh, wie niedlich die Welpen sind! Darf man die mal anfassen

اوه ، آن توله سگ ها چقدر نازند ، آدم اجازه داره لمسشون کنه ؟

.
!Fass mal das Brot an! Es ist noch ganz warm. Lecker

دست بزن به آن نان ، اون هنوز کاملا داغ است ، به به !

Lecker یک صفت می باشد
خوشمزه ، اشتها آور ، جذاب ، پر کشش ، مسحور کننده

.
?Schmeckt es dir
!Ja, danke, es ist sehr lecker

مزه میده بهت ؟ یا میچسبه بهت ؟
اره مرسی ، آن خیلی خوشمزه است

.
!Guck mal, das leckere Mädchen da drüben

نگاه کن ، آن دختر جذاب رو که در آن سمته

Das Leckere Mädchen
متاسفانه در ادبیات امروزی فارسی زبان ها به این دسته از دخترها داف گفته می شود. ?



آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De