Freude machen

سلام دوستان

در این درس میخواهیم با یک فرهنگ جالب و دوست داشتنی در کشور های آلمانی زبان آشنا بشیم

اجازه بدید به اصطلاح eine Freude machen آشنا بشیم ؛ قبل هر زیاد گویی یعنی اینکه : مهربانی یا محبت کردن

هر چند که امروزه در کشورهای ما فارسی زبان ها به دلایل مختلف این فرهنگ کمرنگ شده است یا اصلا نادیده گرفته میشود ولی اگر در آلمان زندکی کرده باشید با تمام سختی ها و بی مهری هایش گاهی کسی یک محبت کوچکی میکند که دل آدمی گرم میشود.

 

اجازه بدید به درس برگردیم و با چند مثال ساده شروع کنیم

کسی به من محبت کرده است حال میخواهم به طور رسمی یا دوستانه به او بگویم که محبت تو واقعاً مرا خیلی خوشحال کرد یا همون دمت گرم ما فارسی زبان ها

 

ihre Freude darüber war groß

از این کار یا از این بابت ( منظور کار یا محبتی هست که کسی در حق ما کرده است ) خیلی خوشحال کننده بود

 

deine Freunde darüber war groß, ich bedanke mich ganz herzlich dafür

محبت تو به خاطر اون کار یا بابت اون موضوع / کار خیلی با ارزشی بود ؛ من صمیمانه به خاطرش تشکر میکنم.

 

همانطور که در بالا توضیح دادم ما می توانیم برای کسی یک دلگرمی یا یک محبتی در حقش کنیم حتی کوچک ؛ حتی در حد خریدن یک شاخه گل یا یک گلدان کوچک

jemandem eine Freude machen/bereiten

کسی را خوشحال کردن ؛ باعث خوشحالی ِ یا باعت دلگرمی ِ کسی شدن ؛ از کاری لذت بردن و کیفش رو بردن

 

ich wollte dir eine kleine Freunde machen

تفکر آلمانی : میخواستم برایت یک دل خوشی کوچک کنم

تفکر فارسی : خواستم کاری برات کرده باشم حتی کوچیک ( تا توسط اون کمی خوشحالت کرده باشم)

 

وقتی این درس رو داشتم می نوشتم به یک موضوع مهم بر خوردم که گاهی ما فارسی زبان ها ( با توجه به تفکرمون میگیم : برای تو یا براتون ) یعنی اینکه کاملا دلمان میخواهد از حرف اضافه für استفاده کنیم ؛ für dich یا für Sie و …

 

اما بهتر است که ما در این شرایط جمله را به Dativ ببریم ؛ هرگاه بخواهیم با اکوزاتیو جمله را بسازیم مثل عادت به سروقت حرف اضافه für میرویم ولی اگر کمی حرفه ی تر یا قشنگ تر و نزدیک به تفکر آلمانی به خواهیم حرف بزنیم به سر وقت حالت اسمی Dativ میرویم ، mir, dir, ihm و …

 

mein Beruf macht mir keine Freude mehr

از کارم دیگه لذت نمیبرم

 

گاهی میخواهیم در غم و شادی کسی شریک بشویم

Freude und Leid mit jemandem teilen

در غم و شادی کسی شریک بودن یا شدن

 

گاهی آدم میتواند چیزی را بر کسی حرام بکند یا به زبان ساده تر چیزی را کفت کسی  کردن یا از دماغش در آوردن

 

jemandem die Freude verderben/versalzen

خوشی را بر کسی حرام کردن ؛ (چیزی را) از دماغ کسی در آودرن ؛ حال کسی را گرفتن ؛ به کسی ضد حال زدن

 

 

گاهی میخواهیم بگیم تنها دلخوشی او یا کسی این است که

seie einzige Freude ist, dass

 

در ادامه به چند اصطلاح می پردازم

 

die Freudeen des Lebens

خوشیهای زندگی

 

die Freudden der Jugend

خوشیهای دوران جوانی

 

er war außer sich vor Freude

او از خوشحالی سر از پا نمی شناخت

 

توضیحات پایانی و اتمام این درس

تمام هدف و تلاش آلمانی در این سالها این بود که برای فارسی زبان ها eine kleine Freude macht یه دل خوشی یا یک دلگرمی برای تمام فارسی زبان ها باشه ؛ البته همیشه و در هر فرهنگی آدم سوء استفاده گر یا فرصت طلب وجود دارد ؛ ولی این دنیا را کسانی قشنگ تر میکنن که همواره تلاش میکنند تا برای دیگران به اندازه توانشان یک دلگرمی و دلخوشی بسازند.

 

گاهی بد نیست ما هم با یک سر زدن کوچیک به یک آدم تنها ؛ یا ملاقات یک آدم بیمار و یا یک تماس کوچیک یا اینکه مثل ما با ساختن یک وبسایت و به اشتراک گذاشتن دانش و تجربه هایتان eine kleine Freude macht:)

 

موفق باشید.