benehmen ( sich یک فعل انعکاسی می باشد
رفتار كردن ، محال كردن ، محروم ساختن ، گرفتن
Das Behnehmen یک اسم خنثی می باشد
رفتار ، سلوک ، مسلک ، برخورد ، توافق
نکته : همانطور که در جزوات سایت گفته ام ، بعضی افعال را می توانیم به اسم تبدیل کنیم و هرگاه فعلی به اسم تبدیل شود آرتیکل یا حرف تعریف آن می شود Das و حرف اول فعل که حالا به اسم تبدیل شده است باید بزرگ نوشته شود
مانند benehmen که یک فعل بود و وقتی تبدیل به اسم شد Das Benehmen یا فعل essen به معنی خوردن که وقتی تبدیل به اسم شد Das Essen و کلی فعل دیگر
مثال برای benehmen در نقش یک فعل :
Sich gut benehmen
خوب رفتار کردن ، رفتار خوبی از خود داشتن
Sich unmöglich benehmen
رفتار ناشایست داشتن ، رفتار ناشایستی از خود داشتن
Wie ein Idiot benehmen
مثل یک ابله رفتار کردن ، مثل یک بی شعور رفتار کردن
Der Idiot نفهم ، خرفت ، ابله ، سفيه ، سبک مغز ، نادان ، کودن ، بى شعور
!Benehmen Sie sich
درست رفتار کنید ، مودب باشید.
Sie benimmt sich jungenhaft
او ( مونث ) پسرانه رفتار میکند.
!Benimm dich nicht kindisch
بچگانه رفتار نکن ، ( بچه بازی در نیار )
مثال برای Benehmen در نقش یک اسم خنثی :
Höfliches Benehmen
رفتار با ادب ، رفتار مودبانه
Flegelhaftes Benehmen
رفتار بی ادبانه ، رفتار گستاخانه
Sein Benehmen war tadellos
رفتار او بی عیب یا بی نقض بود
Anstößiges Benehmen
رفتار قبیح ، رفتار زشت و ناراحت کننده ، رفتار زننده
Sein geziertes Benehmen gefällt mir nicht
من از رفتار ساختگی (غیر طبیعی) او خوشم نمیآید.
موفق باشید.
پست های مرتبط
Das All
Die Naht, Wunde, Verletzung, vernaehen
nervig sein