Das Konto
حساب بانکی
.
Die Zahl
عدد ، رقم ، تعداد ، میزان ، مقدار
.
nachsehen یک فعل جدا شدنی می باشد
با چشم کسی را تعقیب و دنبال کردن ، نظارت کردن ، پیگیری کردن ، بررسی کردن ، مطلبی را در کتاب یا کامپیوتر جستجو کردن ، گذشت کردن ، عفو کردن
.
.
گذشته ساده : sahen nach
گذشته کامل : haben nachgesehen
.
.
Können Sie mal nachsehen, ob die Zahl in Ihrem Computer ist
می توانید یک نگاهی بیاندازید که آیا آن عدد در کامپیوترتان است؟
Können Sie mal nachsehen, ob Sie meine neue Adresse haben
می توانید بررسی کنید که آیا آدرس جدید منرا دارید ؟
.
.
ausstellen یک فعل جدا شدنی می باشد
شناسنامه یا نظایر آن را صادر کردن ، در معرض دید قرار دادن
.
گذشته ساده : stellen aus
گذشته کامل : ausgestellt
.
Ich musste mir eine nueue Karte ausstellen lassen
باید برای خودم یک کارت جدید میگذاشتم صادر کنند.
.
.
auszahlen یک فعل جدا شدنی می باشد
پرداختن ، به مبلغی رضایت دادن ، ارزش داشتن ، قابل بودن ، ارزشمند بودن
گذشته ساده : zahlten aus
گذشته کامل : haben ausgezahlt
Mir das Geld am Schalter auszahlen lassen
بگذارم برایم آن پول در گیشه پرداخت شود.
.
In jeder Stadt gibt es verschiedene Banken
در هر شهری بانک های متفاوتی وجود دارد.
.
Geld auf ein Konto einzahlen
پولی را به یک حساب واریز کردن
Geld auf die Bank bringen
از بانک پول آوردن
که در فارسی گفته می شود : از بانک پول گرفتن!
.
.
Die Bank, die Banken
بانک ، بانک ها
Melanie und Stefan möchten ein Haus kaufen. Heute haben sie einen Termin bei der Bank, um einen Kredit zu bekommen
ملانی و اشتفان می خواهند یک خانه بخرند ، امروز آنها یک قرار ملاقات را در بانک دارند ، تا یک وام را دریافت بکنند.
.
.
Die Filiale, die Filialen
شعبه ، شعب
Manche Banken haben sehr viele Filialen, andere gar keine
بعضی از بانک های شعبه های خیلی زیادی دارند ، بعضی ها اصلا شعبه ای ندارند.
.
.
Der Schalter, die Schalter
گیشه ، گیشه ها
Heutzutage heben die meisten Menschen Geld am Automaten ab. Früher hat man das am Schalter gemacht
امروزه اغلب مردم پول را از دستگاه خود پرداز برداشت میکنند، قبل ها آدم آنرا در گیشه انجام میداد.
.
.
Der Bankkaufmann / die Bankkauffrau
بانکدار ( مذکر ) / بانکدار ( مونث )
Peter arbeitet bei einer Bank. Er ist Bankkaufmann von Beruf.
پیتر نزد یک بانک کار میکند ، شغل او بانکداری است.
.
.
Der Geldautomat, die Geldautomaten
دستگاه خودپرداز ، دستگاه های خود پرداز
.
?Entschuldigung, wo ist der nächste Geldautomat
ببخشید ، نزدیک ترین خودپرداز کجاست ؟
.
Die Karte, die Karten
Die EC-Karte, die EC-Karten
کارت بانکی ، کارت های بانکی
.
?Wie möchten Sie zahlen – bar oder mit Karte
چگونه تمایل دارید پرداخت کنید – نقد یا با کارت بانکی ؟
.
Sie können bei uns leider nicht mit Kreditkarte bezahlen. Wir akzeptieren nur EC-Karten und Bargeld
شما متاسفانه نمی توانید نزد ما با کارت های اعتباری پرداخت کنید ، ما فقط کارت های بانکی و پول نقد را می پذیریم.
.
.
Die Geheimzahl, die Geheimzahlen
رمز عبور ، رموز عبور
.
.
Wenn man seine Geheimzahl am Geldautomaten dreimal falsch eingibt, dann wird sie eingezogen
چنانچه آدم در دستگاه خودپرداز ، رمز عبورش را ۳ مرتبه اشتباه وارد کند ، پس از آن ، کارتش به داخل کشیده خواهد شد.
.
.
Die Karte sperren lassen
بگذاریم یک کارت بانکی را مسدود کنند
.
.
Ich habe meine Bankkarte verloren! Ich muss sie dringend sperren lassen. Am besten rufe ich sofort bei der Hotline an
من کارت بانکی ام را گم کردم ، من باید آنرا فوری بگذارم مسدود کنند ، در بهترین حالت سریع با تلفن پشتیبانی تماس برقرار میکنم.
.
.
Geld einzahlen
پولی را به یک حساب یا یک صندوق واریز کردن
.
.
Guten Tag, ich möchte 200€ auf mein Konto einzahlen
روز بخیر ، من می خواستم ۲۰۰ یورو به حسابم واریز کنم.
.
.
Geld abheben
پولی را از یک حساب برداشتن
.
.
Bevor wir heute Abend in die Altstadt gehen, muss ich noch Geld abheben.
پیش از اینکه امروز عصر ما در منطقه قدیمی شهر برویم ، باید من از بانک هم پول بگیرم ( برداشت کنم )
.
.
Das Konto überziehen
از یک حساب برداشت اضافی کردن ، از یک حساب پول بیشتر برداشتن
.
.
Wenn man im Minus ist, dann hat man sein Konto überzogen
اگر حساب یک نفر منفی است ، بنابراین او از حسابش پول بیشتری برداشت کرده است.
.
.
Der Dauerauftrag, die Daueraufträge
در درس های گذشته گفتیم که Dauerauftrag به عملی گفته می شود که مشتری از بانک در خواست می کند که در یک تاریخ مشخص یک مبلغ معینی از حساب به صورت اتوماتیک برداشته شود و به یک حساب دیگر واریز شود. که برای کوتاه کردن ترجمه ، آنرا به پرداخت ماهیانه ترجمه کردیم.
پرداخت ماهیانه
.
.
Für regelmäßige Zahlungen wie Miete und Nebenkosten sollte man einen Dauerauftrag einrichten, damit man die Überweisung nicht vergisst
برای پرداخت های که بر طبق عادت هستند ، همانند کرایه و مخارج جانی ( پول آب ، پول موتور خانه و … ) می بایستی آدم یک پرداخت ماهیانه را ایجاد کند. بدین وسیله آدم واریز کردن را فراموش نمیکند.
.
.
Der Kontoauszug, die Kontoauszüge
صورت حساب بانکی ، صورت حساب های بانکی
.
.
Kontoauszüge braucht man, um Zahlungseingänge und Zahlungsausgänge nachzuweisen.
آدم صورتحساب های بانکی را نیاز دارد ، تا واریز ها و برداشت ها را اثبات بکند.
.
.
Ein Konto eröffnen
یک حساب بانکی را تاسیس کردن ، یک حساب بانکی را باز کردن
.
.
Wenn Sie neu in Deutschland sind, sollten Sie hier ein Konto eröffnen
اگر شما تازه در آلمان هستید ( آمده اید ) می بایستی اینجا یک حساب بانکی باز کنید.
.
.
Der Zins, die Zinsen
سود یا بهره بانکی ، سود یا بهره های بانکی
.
.
Im Moment bekommt man für sein Geld auf dem Konto relativ wenig Zinsen
در این زمان آدم برای پولش در بانک نسبتاٌ سود و بهره های کمی دریافت میکند.
.
.
Das Bankgeschäft, die Bankgeschäfte
کار بانکی ، کارهای بانکی
.
.
Viele Bankgeschäfte wie Geld überweisen oder den Kontostand abfragen kann man heutzutage online erledigen
خیلی از کارهای بانکی مانند واریز پول به یک حساب یا موجودی حساب را آدم می تواند امروزه به صورت آنلاین انجام بدهد.
چنانچه شما نیز اصطلاح یا پرسشی در این زمینه دارید ، می توانید آنرا در بخش نظرات درج کنید.
آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De
درود
در آلمان همه بانک ها بابت عابر بانک از مشتریان خود مالیات می گیرند که کمترین میزان مالیات یا همان کارمزد، ماهی 3 یورو و 95 سنت است.
به این کارمزد چه می گویند؟
درود دوست عزیز
قبل تر ها می گفتند :
Die Kontogebüren
اما امروزه بیشتر
Die Entgeltabrechnung
گفته می شود.
وبسایتی بسیار آموزنده است
آیا تلگرام هم دارید؟
لینک کانال تلگرام آموزش زبان آلمانی
https://t.me/Mori_Meister