täglich, immer



 

سلام دوستان در درس امروز از سری دروس اینستاگرامی می خواهیم با هم دو قید زمان täglich و immer را مورد بررسی قرار بدهیم :

 

täglich همیشه ، دائم ، مدام ، همواره

immer یومیه ، روز به روز ، روزانه

 

 

Täglich: so, dass etwas jeden Tag geschieht , nicht nur Mo-Fr

روزانه : به این صورت که چیزی هر روز پیش بیاید یا به وقوع بپیوندد ، نه فقط دوشنبه تا جمعه

 

immer: drückt aus, dass etwas gleich bleibt oder sich wiederholt; die ganze Zeit

 

تاکید کنیم که چیزی ثابت بماند و در تمام مدت تکرار شود.

 

Man soll täglich Obst und Gemüse essen

آدم می بایستی روزانه میوه و سبزیجات بخورد.

Die meisten Menschen putzen sich täglich die Zähne

اغلب آدم ها روزانه دندان هایشان را مسواک میزنند

 

Ich habe den Eindruck, diese Ampel ist immer rot

من این تصور را دارم ( که ) این چراغ راهنمایی همیشه قرمز است


Hier in Norwegen regnet es immer

اینجا در نروژ همیشه خدا باران می بارد.

 

البته immer می تواند به معنی هر دفعه و نزدیک به اصطلاح jedes mal نیز باشد.

Immer wenn du kochst, gibt es was Gesundes

هر دفعه که تو آشپزی میکنی ، چیز های سالم وجود دارد


Ich bekomme immer Zahnfleischbluten, wenn ich mir die Zähne putze

من هر دفعه که دندان هایم را مسواک میزنم از لثه هایم خون می آید.

 


 

این درس را در اینستاگرام نیز دنبال کنید:

 

 


 

آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد

منبع :




müssen, sollen



 

سلام دوستان،

در این درس می خواهیم نگاهی داشته باشیم به دو فعل کمکی sollen و müssen و همچنین حالت های منفی آنها را نیز مورد بررسی قرار بدهیم.

 

sollen می بایستی

müssen باید

 

nicht sollen نمی بایستی

nicht müssen نباید

 

تفاوت و کاربرد :

 

در واقع müssen باید صد درصدی است و حتماً باید ِ باید چیزی انجام بشود و nicht müssen دقیقاً متضاد آن است ، آدم نمی باید چیزی را انجام بدهد.

و sollen باید صد درصدی نیست ، بلکه کمی اختیار در آن وجود دارد و nicht sollen نیز دقیقاً متضاد آن است.

 

nicht müssen : es gibt keinen Zwang/Auftrag, etwas zu tun; man braucht etw. nicht zu tun

نباید : هیچ اجباری / هیچ دستوری وجود ندارد. ( تا ) چیزی را انجام بدهیم ، آدم نیاز نیست کاری را انجام بدهد

 

nicht sollen : es gibt einen Auftrag, etwas nicht zu tun; man darf etw. nicht tun

نمی بایستی : یک وظیفه یا دستوری وجود دارد. ( تا ) چیزی را انجام ندهیم ، آدم اجازه انجام چیزی را ندارد.

 

چنانچه می خواهید بیشتر در مورد تفاوت و کاربردهای sollen و müssen بدانید حتماً درس زیر را مطالعه کنید.

 


 

نگاهی دقیق تر به sollen و müssen در زبان آلمانی ( کلیک کنید )

 


 

 

چند مثال و پایان درس :

Ich muss heute nicht zur Schule gehen

من نباید امروز به مدرسه بروم

 

یعنی نباید کاری انجام بدهم که این کار ، مدرسه رفتن است.

 

Wegen mir muss du die Heizung nicht anmachen. Ich ziehe einen Pulli an

به خاطر من ، نباید شوفاژ را روشن کنی. من یک پلیور تن میکنم. ( می پوشم )

 

?Holen Sie die bestellten Bücher ab, oder sollen wir sie Ihnen schicken

کتاب های سفارش داده شده را خودتان می آیید و می برید یا ما می بایستی آنها را برایتان ارسال کنیم

 


Mein Lehrer hat gesagt, ich soll nicht immer vorsagen

معلم من می گفت : من نمی بایستی دائماً پچ پچ کنم یا نجوا کنم

 


این درس را در اینستاگرام دنبال کنید.

 

 


 

آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد

منبع :




fertig sein, bereit sein

 

سلام دوستان،

در درس امروز می خواهیم با هم اصطلاح bereit sein و همچنین fretig sein را مورد بررسی قرار بدهیم.

 

ما در این درس به شباهت ها و تفاوت های این دو اصطلاح می پردازیم.

 

Beide Wörter können bedeuten, dass man in einer Situation ist, in der man eine neue Arbeit / Tätigkeit beginnen kann

هر دوی آنها می توانند به این معنی باشد که آدم در یک موقعیتی است که در آن یک کار یا عمل جدیدی را می تواند شروع کند.

 

fertig sein عمل یا کاری را به پایان بردن یا اینکه آماده بودن برای انجام کار یا عمل جدیدی

bereit sein حاضر و آماده بودن ، مهیا بودن

 

به مثال زیر توجه کنید :

 

?Wir wollen jetzt losgehen. Bist du endlich fertig

ما باید الان راه بیافتیم ، تو بالاخره آماده شدی؟

 

?Wir wollen jetzt losgehen. Bist du endlich bereit

ما باید الان راه بیافتیم ، تو بالاخره حاضر و آماده شدی؟

 

همانطور که دیدید در این شرایط ما می توانیم آنها را به جای یکدیگر مورد استفاده قرار بدهیم ، در واقع ما هر کدام از جملات بالا را بکار ببریم ، برای مخاطب یک برداشت و مفهوم را به همراه دارد.

 

اما اجازه بدید نگاهی به مفاهیم bereit و fertig نیز داشته باشیم

 

bereit حاضر ، آماده ، مهیا ، فراهم

 

و اگر با فعل sein ترکیب شود ، آنگاه به مفهوم زیر می باشد :

 

bereit sein حاضر بودن ، آماده بودن ، مهیا بودن ، فراهم بودن

 

fertig آماده ، مهیا ، حاضر و آماده برای انجام کاری

 

و اگر با فعل sein ترکیب شود ، آنگاه به مفهوم زیر می باشد :

 

fertig sein آماه بودن ، مهیا بودن ، حاضر و آماده برای انجام کاری بودن

 

البته توجه داشته باشید که fertig می تواند معانی زیر را نیز داشته باشد :

 

خسته و کوفته ، تمام شده ، خاتمه یافته ، به پایان رسیده ، از پا افتاده

 

که همین مفاهیم است باعث تفاوت میان fertig sein با bereit sein شده است و به همین دلیل است که ما همیشه و در همه جا نمی توانیم آنها را به جای یکدیگر استفاده کنیم.

 

به مثال های زیر توجه کنید :

 

Alles ist bereit, die Gäste können kommen

همه چیز حاضر و آماده است ( مهیاست ) ، مهمان ها می توانند بیایند.

?Wärest du bereit, mir zu helfen

حاضری به من کمک کنی؟

 

Unser Haus soll nächsten Sommer endlich fertig werden

خانه یمان می بایستی ( تا ) تابستان بعدی سر انجام به پایان برسد.

 

 

توضیحات : در واقع bereit sein به این مفهوم است که ما کاملاً حاضر و آماده برای انجام کاری باشیم ، اگر چه fertig sein می تواند این مفهوم را نیز داشته باشد ، ولی از طرف دیگر می تواند به این مفهوم نیز باشد که کاری را به پایان بردن و حالا آماده بودن برای یک عمل دیگر ، یا اینکه از چیزی خسته شدن و کنار گذاشتن را fertig sein می تواند به همراه داشته باشد.

 

 

اجازه بدید از نظر گرامری یا دستور زبانی نیز به این دو اصطلاح بپردازیم

 

mit etwas oder jemandem fertig sein

تفکر آلمانی : توسط چیزی خسته و کوفته شدن

تفکر فارسی : از چیزی زده شدن ، خسته شدن ، کلافه شدن

 

für etwas oder jemanden bereit sein

برای چیزی یا برای کسی حاضر و آماده بودن

 

اگر توجه کرده باشید ما در تفکر آلمانی mit چیزی یا mit کسی خسته می شویم ، برای مثال : mit jemandem fertig sein به این معنی است که ما از کسی خسته بشویم و دیگر نخواهیم با او کار کنیم یا ارتباط داشته باشیم ، از ارتباط یا کار کردن با او خسته شده ایم!

 

همانطور که میدانیم mit یک حرف اضافه Dativ ساز می باشد ، بنابراین mit jemandem

 

اما در مورد bereit sein کاملاً مفهومی برعکس دارد ، برای مثال : für jemanden bereit sein به این معنی است که ما برای کسی وقت داشته باشیم و به خاطر او حضور داشته باشیم ، حال به جهت کم کردن ، صحبت کردن و هر عمل دیگری!

 

همانطور که میدانید für یک حرف اضافه Akkusativ ساز می باشد ، بنابراین für jemanden

 


 

دنبال کردن این درس در اینستاگرام

 


 

آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد

منبع :