Wort der Nacht لغت ِ شب zwingen

zwingen یک فعل می باشد

به زور وادار كردن ، مجبور كردن ، ناچار كردن

گذشته ساده : zwangen
گذشته کامل : haben gezwungen

Jemanden zwingen, etwas zu tun
کسی را مجبور به انجام کاری کردن

Jemanden zu einem Geständnis zwingen
کسی را به یک اقرار یا اعتراف مجبور کردن

Jemanden zum Rücktritt zwingen
کسی را به استعفا مجبور کردن

Das Flugzeug wurde zum Landen gezwungen
هواپیما مجبور به فرود شد.

Du musst nicht gehen, es zwingt dich niemand
کسی تو را مجبور به رفتن نکرده است!

sich zwingen
خود را مجبور به انجام کاری کردن

Du musst dich zwingen, etwas mehr zu essen
باید خودت رو وادار به خوردن بیشتر غذا کنی

Er wird diese Arbeit schon zwingen
او ناچار به انجام آن کار خواهد شد.

Du kannst mich nicht dazu zwingen
تو نمی توانی منرا مجبور به انجام آن کنی

Sie zwangen die Gefangenen in einen engen Raum
آنها مجبور بودند در یک اتاق تنگ زندانی باشند.

.
Er wollte mich zweingen, den Vertrag zu unterschreiben
او می خواست مرا مجبور کند ، آن قرار داد را امضاء کنم.




Verben mit Präpositionen  افعال به همراه حروف اضافه

در این بخش از سایت می تواند لیست افعال مهم آلمانی به همراه حروف اضافه آنها را دانلود کنید.

 

یکی از بخش های مهم یادگیری زبان آلمانی ، آشنایی ما با حروف اضافه و همچنین کاربرد آنها با افعال می باشد.

خوشبختانه در این زمینه من جزوات و مطالب زیادی به روی سایت قرار داده ام که می توانید در ادامه به آنها دسترسی داشته باشید.

 

جزوء افعال به همراه حروف اضافه 

جزوء نگاهی دیگر به حروف اضافه

جزوء فعل freuen به همراه حروف اضافه آن

جزوء پیشوند be به افعال و خداحافظی با حروف اضافه

 

اما در ارتباط با افعال و حروف اضافه که یکی از اصلی ترین و مهم ترین بخش های یادگیری زبان آلمانی است ، لیستی از مهمترین افعال به همراه حروف اضافه آنها و همچنین اکوزاتیو یا داتیو بودن آنها را آماده کرده ام که شما عزیزان می توانید در ادامه این جزوء ارزشمند را نیز دانلود کنید.

 

Verben mit Präpositionen

 

موفق باشید.




Wort des Tages لغت ِ روز wahrscheinlich , unwahrscheinlich

wahrscheinlich
به احتمال زیاد ، به احتمال قوی ، احتمالا ، شاید ، ممکن است

unwahrscheinlich
بعید ، نامحتمل ، دور ، غیر ممکن ، ناممکن

.
Er wird wahrscheinlich erst morgen reisen
او به احتمال قوی تازه فردا به مسافرت خواهد رفت

Es war wahrscheinlich Selbstmord
به احتمال زیاد خودکشی بوده است

Kommst du morgen? – Wahrscheinlich
فردا میای؟ – شاید اره ، شاید هم نه

Im Lotto zu gewinnen ist höchst unwahrscheinlich
در لوتو ( بلیط بخت آزمایی ) برنده شدن بیش از اندازه بعید است.

Das ist der unwahrscheinlichste Fall
این یک اتفاق غیرممکن است.

Es ist unwahrscheinlich, dass das genehmigt wird
خیلی بعد است که آن تایید بشود.