Nouruz 1403 نوروز 1403

Meine liebe Schüler und Schülerin

Zum Nowruzfest und Beginn des neuen Sonnenjahres 1403 gratuliere ich euch und euren Geliebten herzlich

Ich wünsche euch, dass die Hofnungen auf persönliches Glück, Gesundheit und Erfolg Wirklichkeit werden

Mit den allerbesten Wünsche

Morteza Gholamnezhad

 

دانش آموزان عزیزم

نوروز 1403 خورشیدی را به شما ها و عزیزانتان شاد باش می گویم

برای شما ها تندرستی ، شادی و بهروزی فزون آرزومندم

با بهترین آرزوها

مرتضی غلام نژاد




اصطلاحات Im Restaurant

سلام دوستان

در پنجمین در از سری دروس اصطلاحات آلمانی میخواهیم با هم به موقعیت و شرایطی که در رستوران میتوانیم با آنها رو به رو شویم بپردازیم و این دست از اصطلاحات را باهم یاد بگیریم.

 

In einem Restaurant zu essen, ist eine tolle Möglichkeit, neue Gerichte auszuprobieren und die Kultur eines anderen Landes kennen zu lernen

در یک رستوران غذا خوردن یک موقعیت یا امکان عالی است (تا) غذاهای جدید را امتحان بکنیم و با فرهنگ یک کشور دیگر آشنا بشویم.

 

In den folgenden Tabellen habe ich einige für dich zusammengestellt. Schaue sie dir an und mache dich bereit für deinen nächsten Abend im Restaurant

در جداول زیر من یه چیزهای برات جمع آوری کرده ام , نگاهی به آنها بنداز و خودت رو آماده کنم برای دفعه بعدی که به رستوران میروی

 

Ankommen im Restaurant

رسیدن به رستوران

 

Persisch Deutsch
توی گروهتون چند نفر هستید؟ ?Wie viele Personen sind in ihrer Gruppe
چند نفر هستید؟ ?Wie viele sind Sie
آیا از قبل میزی رزرو کرده اید؟ ?Haben Sie eine Reservierung
من یک میز برای دو نفر در ساعت 18 رزرو کرده ام. Ich habe eine Reservierung für zwei Personen um 18:00 Uhr
من یک میز برای سه نفر در ساعت 19 رزرو کرده ام Ich habe einen Tisch für drei Personen für 19:00 Uhr reserviert
می توانید اسم تان را به من بگویید؟ ?Können Sie mir Ihren Namen sagen
میزتان هنوز آماده نیست! Ihr Tisch ist noch nicht ganz fertig
زمان انتظار چقدر است؟ چقدر طول میکشد؟ ?Wie lange ist die Wartezeit
زمان انتظار حدود 20 دقیقه است. Die Wartezeit beträgt etwa 20 Minuten
اگر دلتان میخواهد , میتوانید تا میزتان آماده شود در قسمت بار رستوران بنشینید Wenn Sie möchten, können Sie an der Bar Platz nehmen, bis Ihr Tisch fertig ist
لطفاً به دنبال من بیایید. Bitte folgen Sie mir

 

Die Bedienung

پیشخدمت

 

Sobald du Platz genommen hast, wird deinem Tisch ein Kellner oder eine Kellnerin zugewiesen

به محض اینکه جا گیر شوی, یک پیشخدمت مرد یا یک پیشخدمت خانم به سمت میزت می آیند.

 

In der Regel beginnst du mit der Bestellung von Getränken und Vorspeisen und danach bestellst du dein Hauptgericht

طبق عادت اینگونه شروع میشود: در ابتدا نوشیدنی سفارش میدهی بعد پیش غذا و در نهایت غذای اصلی

 

Persisch Deutsch
سلام , من حنا هستم و امروز (به عنوان پیشخدمت) در خدمتتان هستم. Hallo, ich bin Hanna und werde heute Ihre Kellnerin sein
اجازه دارم چیزی برای نوشیدن برایتان بیاورم؟ ?Darf ich Ihnen schon einmal etwas zu trinken bringen
همچنان چند دقیقه ای نیاز دارید تا (برای انتخاب غذا) تصمیم بگیرید؟ ?Brauchen Sie noch ein paar Minuten, um sich zu entscheiden
به عنوان پیش غذا چی میل دارید؟ ?Was möchten Sie als Vorspeise
میتونم بهتون یک پیش غذا پیشنهاد کنم؟ ?Kann ich Ihnen eine Vorspeise anbieten
به عنوان غذای اصلی چی میل دارید؟ ?Was wollen Sie als Hauptgang
چگونه دلتان میخواهد استیکتان پخته شود؟ ?Wie möchten Sie Ihr Steak gegart haben
سالاد هم میخواهید؟ ?Möchten Sie einen Salat dazu
چه جور تزئینی برای سالادتان میخواهید داشته باشید؟ ?Was für ein Dressing möchten Sie zu Ihrem Salat haben
سیب زمینی سرخ کرده هم میخواهید؟ ?Möchten Sie dazu Pommes Frites
امروز یک دسر میخواهید؟ ?Möchten Sie heute ein Dessert
چیز دیگری میل دارید؟ خواسته دیگری دارید؟ ?Sonst noch etwas
اینها را برایتان سفارش میدهم. Ich werde das für Sie bestellen

 

Essen und Getränke bestellen

غذا و نوشیدنی سفارش دادن

 

Persisch Deutsch
غذای روزتان چیست؟ ?Was ist Ihr Tagesgericht
ما هنوز تصمیم نگرفته ایم! Wir sind noch nicht so weit
میتونیم هنوز چند دقیقه ای وقت داشته باشیم؟ ( برای انتخاب نوشیدنی و غذا و …) ?Können wir noch ein paar Minuten haben
کنار این سفارش کمی هم سالاد وجود دارد؟ ?Gibt es dazu einen Beilagensalat
این غذا بهمراه گوشت است؟ ?Ist da Fleisch mit dabei
پیشنهاد شما چیست؟ ?Was empfehlen Sie
این غذای گیاهخواران است؟ ?Ist das vegetarisch
بدون گلوتن است؟ ?Ist das glutenfrei
آیا حاوی لبنیات است؟ ?Enthält das Milchprodukte
من یک کاسه سوپ سیب زمینی را انتخاب میکنم Ich nehme eine Schüssel Kartoffelsuppe
میشه من یک سالاد یونانی داشته باشم Ich hätte gerne einen griechischen Salat
من یک پیتزا میخواهم Ich nehme eine Pizza
میتونم یک لیوان شراب سفید دریافت کنم؟ ?Kann ich ein Glas Weißwein bekommen
میتونید برای ما یک بطری شراب قرمز بیاورید؟ ?Könnten Sie uns eine Flasche Rotwein bringen

 

Bezahlen

پرداخت کردن

 

Wenn du deine Mahlzeit beendet hast, musst du um deine Rechnung bitten und diese bezahlen

وقتی وعده غذایی ات را تمام کردی , باید درخواست صورتحسابت را بکنی و آنرا پرداخت کنی

 

Vergesse nicht, ein Trinkgeld für deine Bedienung zu hinterlassen

فراموش نکن , یک پول چایی برای سرویس و خدماتی که بهت دادن به جا بگذاری 🙂

 

Die folgenden Sätze sind nützlich, wenn du dich darauf vorbereitest, ein Restaurant zu verlassen

جملات زیر کاربردی هستند وقتی داری خودت را آماده میکنی (تا) یک رستوران را ترک کنی.

 

Persisch Deutsch
امکانش هست که صورتحساب را داشته باشم؟ ?Könnte ich bitte die Rechnung haben
میخواهم صورتحساب را پرداخت کنم Ich würde gerne zahlen
میتونم با کارت پرداخت کنم؟ ?Kann ich mit Karte bezahlen
چسبید بهتون؟ ?Hat es geschmeckt
چیز دیگری همچنان نیاز دارید؟ ?Darf es sonst noch etwas sein
برای امروز همینها بود Das war’s für heute
بله , میتونم یک تکه برش کیک سیب دریافت کنم؟ ?Ja, könnte ich ein Stück Apfelkuchen bekommen
ممنون از حضورتان !Danke für Ihren Besuch
سر شب خوبی را برایتان آرزو میکنم. Ich wünsche Ihnen einen schönen Abend

 

خب دوستان امیدوارم که این لغات و جملات کاربردی در رستوران به شما کمک کند تا هم به خوبی بتوانید غذای مورد نظرتان را سفارش بدهید و هم با فرهنگ یک کشور دیگر به خوبی آشنا شوید. 🙂

 

چنانچه شما نیز در ارتباط با این درس سوالی , اصطلاحی یا جملاتی دارید , میتوانید آنرا در زیر همین درس درج کنید.

 

موفق باشید. 🙂




اصطلاحات Sich entschuldigen

سلام دوستان

در این درس از سری دروس آموزش رایگان زبان آلمانی و گرامر آلمانی میخواهیم باهم به اصطلاحاتی بپردازیم که هنگام معذرت خواهی می توانند به ما کمک زیادی بکنند.

 

Jeder macht einmal einen Fehler – das gehört einfach zum Leben dazu! Aber zu wissen, wie man sich entschuldigt, wenn es einmal passiert, ist eine wichtige Fähigkeit, die jeder beherrschen sollte

هرکسی یک بار اشتباه را انجام میدهد این بخشی از زندگی است! ولی به جهت آگاهی , چگونه آدم میتواند معذرت خواهی کند وقتی اشتباهی رخ میدهد. این یک قابلت مهم است که هرکسی می بایستی به اون تسلط داشته باشد.

 

Es gibt viele Wege dich zu entschuldigen. Im Folgenden findest du mehrere Beispiele, die dir zeigen wie es geht

راه و روش های زیادی وجود دارد برای معذرت خواهی کردن , در ادامه تو کلی مثال در دسترس داری که اونها به تو نشان میدهند که این (معذرت خواهی) چگونه پیش میرود.

 

Persisch Deutsch
متاسفم که دیر کردم. Es tut mir leid, dass ich zu spät bin
متاسفم که به احساساتتان صدمه زدم. Es tut mir leid, dass ich deine Gefühle verletzt habe
معذرت که سعی کردم جلوی شما بیاییم (مثلا در صف > معذرت که خودم را جلوتر از شما انداختم). Verzeihung, dass ich mich vordränge
لطفا از من بگذرید که این را گفتم. ببخشید که این حرف رو زدم. Bitte vergib mir, dass ich das gesagt habe
من میخواهم به خاطر رفتارم معذرت خواهی کنم. Ich möchte mich für mein Verhalten entschuldigen
ببخشید ولی من به آن جشن یا مهمانی نمیرسم. Entschuldigung, aber ich werde es nicht zur Party schaffen
متاسفم که پایتان را له کردم. Es tut mir leid, dass ich dir auf die Füße getreten bin

 

چنانچه قصد داشته باشید به صورت نوشتاری و یا نامه نگاری از کسی معذرت خواهی کنید , این دو درس زیر کمک بزرگی به شما خواهد کرد.

 

 

 

Eine Entschuldigung annehmen

یک معذرت خواهی را پذیرفتم

 

 

Wenn sich Andere bei dir entschuldigen, solltest du in der Lage sein, angemessen darauf zu reagieren. Hier stelle ich dir Sätze vor, mit denen du das tun kannst

اگر کسی از شما معذرت خواهی میکند , می بایستی تو کاملا آماده باشی , یک رفتار متناسب و مناسب به آن نشان بدهی. در اینجا جملاتی را برای تو آماده کرده ام که با آنها تو میتوانی آنرا انجام بدهی

 

Persisch Deutsch
ایرادی ندارد. Ist schon okay
معذرت خواهی ات را میپذیرم. Ich nehme deine Entschuldigung an
همه چیز خوبه , بی خیال Es ist in Ordnung
نگران نباش! بی خیالش! Mach dir keine Sorgen
نیازی به معذرت خواهی نیست! Keine Entschuldigung nötig
اونی که باید معذرت خواهی کند منم! Ich bin derjenige, der sich entschuldigen muss
اتفاق خواصی نیافتاده است! Es ist ja nichts Schlimmes passiert
مشکلی نیست! Kein Problem
میفهمم ؛ ایراد ندارد Ich verstehe, es ist okay
ارزش گفتن ندارد! Nicht der Rede wert
موضوع یا مطلب مهمی نیست! Keine große Sache
این اتفاق میتواند برای هرکسی پیش بیاید! حتی بهترین ها هم از این اتفاق ها برایشان پیش می آید! Das passiert den Besten

 

 

خب دوستان امیدوارم که این لغات و جملات کاربردی در مورد معذرت خواهی کردن به شما کمک کند تا بتوانید به خوبی از پس این موقعیت بربیایید.  🙂

 

چنانچه شما نیز در ارتباط با این درس , سوالی , اصطلاحی یا جملاتی دارید , میتوانید آنرا در زیر همین درس درج کنید.

 

موفق باشید. 🙂




درس چهارم – Besser Deutsch

در این درس از سری دروس آموزش رایگان زبان آلمانی و گرامر زبانی آلمانی میخواهیم باهم یاد بگیریم که تفاوت لغات زیر در چیست و در چه شرایط و موقعیتی میتوانیم از آنها استفاده کنیم.

 

obwohl – trotzdem

weil – damit

 

اجازه بدید با ترجمه لغات بالا شروع کنیم.

 

obwohl با اینکه , با آنکه ؛ با وجود اینکه , گرچه , اگرچه , هرچند

trotzdem با اینکه با وجود اینکه , با وصف اینکه


weil چون , زیرا , برای اینکه , از آنجا که , حالا که

damit برای اینکه , به منظور اینکه


 

نکته در مورد damit : این لغت کاربردهای زیادی در زبان آلمانی دارد اما ما در این درس تنها به آن کاربردی می پردازیم که نزدیک به weil است.

 

برای درک بیشتر در مورد damit این درس را مطالعه کنید:

 

 

و همچنین برای درک بیشتر obwohl این درس را مطالعه کنید:

 

%d9%84%d8%ba%d8%aa-%d9%90-%d8%b1%d9%88%d8%b2-siezen-duzen-obwohl/

 

و در نهایت می توانید در درس زیر اطلاعات خوبی در مورد trotzdem داشته باشید

 

 

خب اجازه بدید که به درس برگردیم و تفاوت لغات گفته شده را مورد بررسی قرار بدهیم.

 

کاربرد weil اینگونه است که ما یک موقعیت مشخص را شرح میدهیم برای مثال من یک چتر بهمراه خودم می بارم , چونکه باران می بارد. پس من از weil استفاده میکنم برای اینکه یک موقعیت مشخص که باران باریدن است وجود دارد.

بنابراین دلیل اینکه من چتر به همراه خودم می برم این هوای بارانی است.

 

Ich trage einen Regenschirm, weil es regnet

من یک چتر را بهمراه میبرم ؛ چونکه (زیرا) دارد باران می بارد.

 

Sie ist teaurig, weil ihr Haustier gestorben ist

او (مونث) غمگین است ؛ چونکه (برای اینکه) حیوان خانگی است مرده است.

 

در واقع weil جوابی است به warum در زبان آلمانی , برای مثال : چرا او غمگین است؟ چونکه حیوان خانگی اش مرده

 

نکته مهم در مورد weil : هرگاه از weil در جملات استفاده میکنیم باید اینرا در نظر داشته باشیم که فعل جمله را به انتهای بخش خودش میبرد. برای درک بیشتر و همچنین مثال های دقیق تر در مورد weil میتوانید این درس را مطالعه کنید.

 

%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af-warum-%d8%a8%d9%87-%d9%87%d9%85%d8%b1%d8%a7%d9%87-weil/

 

اما کاربرد damit در برابر weil اینگونه است ما از damit برای شرح یا توصیف یک موقعیت استفاده میکنیم برای درک بیشتر به مثال زیر توجه کنید:

 

Ich trage einen Regenschirm, damit ich nicht nass werde

من یک چتر بهمراه میبرم , چونکه (به منظور اینکه) نمیخواهم خیس بشوم

 

در واقع من به منظور و با توجه به هدفی که دارم ؛ یک چتر را با خودم بردم , در اینجا دیگر دلیلی برای بردن چتر را بیان نمیکنم بلکه دارم شرح میدهم یا توضیح میدهم که چرا چتری بهمراه میبرم.

 

نکته : در هنگام استفاده از damit (دامیتی که از نظر معنی به weil نزدیک است) باید توجه داشته باشیم که حتما باید هدفی را در ادامه شرح دهیم : در مثال بالا هدف ما خیس نشدن بود.

 

Sie kauft ein neues Spielzeug für ihren Hund, damit er sich nicht langweilt

او (مونث) یک اسباب بازی جدید برای سگ اش میخرد , چونکه ( به منظور اینکه , با هدف اینکه ) حوصله سگ اش سر نرود.

 

پس چون میخواستیم هدفی را شرح دهیم از damit استفاده کردیم.

هرگاه بخواهیم دلیلی را بیان کنیم از weil استفاده میکنیم.

 

نکته : واژه پرسشی که در برابر damit قرار دارد لغت wozu است.

 

?Wozu trägst du einen Regenschirm

واسه چی یا برای چی داری یک چتر حمل میکنی؟

 

Ich trage einen Regenschirm, damit ich nicht nass werde

من یک چتر را بهمراه میبرم یا حمل میکنم برای اینکه ( به منظور اینکه ) خیس نشوم.

 

?Wozu kaufst du das Spielzug für deinen Hund

واسه چی یا برای چی داری آن اسباب بازی را برای سگ ات میخری؟

 

Ich kaufe das Spielzug für meinen Hund, damit er sich nicht langweilt

من آن اسباب بازی را برای سگ ام میخرم , چونکه ( به منظور اینکه با این هدف که) حوصله سگ ام سر نرود.

 

 

تفاوت weil و damit در زبان آلمانی چیست؟

حال ما میتوانیم به این سوال به خوبی پاسخ بدهیم.

 

تفاوت اول : گفتیم weil در پاسخ به واژه پرسشی ?warum مورد استفاده قرار میگیرد ولی damit در پاسخ به واژه پرسشی wozu

تفاوت دوم : گفتیم weil در واقع دلیلی را بیان میکند اما damit هدف و منظور یا قصد و نیت ما را شرح میدهد همواره یک نیتی پشت آن قرار دارد.

 

weil دلیلی را در دلش جا داده است

damit هدف یا نیتی را بهمراه دارد

 

چند مثال دیگر :

 

Er geht früh schlafen, weil er müde ist

او (مذکر) زود میخوابد ؛ چونکه او خسته است.

 

چرا او زود رفت خوابید؟

به دلیل خسته بودم او (مذکر) رفت زودتر بخوابد. چونکه خسته بود

 

 

Er geht früh schlafen, damit er morgen ausgeruht ist

او زود میخوابد , چونکه (به منظور اینکه) فردا صبح سرحال باشد و یا اینکه رفع خستگی کرده باشد.

 

واسه چی یا برای چی او زود داره میخوابه؟

با هدف اینکه فردا صبح سر حال باشد.

 

Sie lernt jeden Tag, weil sie die Prüfung bestehen möchte

او (مونث) هر روز درس میخواند (یاد میگیرد) چونکه ( به دلیل اینکه ) او میخواد آن امتحان را قبول بشود.

 

Sie lernt jeden Tag, damit sie an der Uni studieren kann

او (مونث) هر روز دس میخواند (یاد میگیرد) چونکه ( به منظور و با این هدف که ) در دانشگاه بتواند تحصیل کند.

 

برای درک بهتر ما میتوانیم weil را برای خودمان به دلیل اینکه معنی کنیم و همچنین damit را به منظور اینکه یا با این هدف که …

 

Er kauft einen Kaffe, weil er müde ist

او یک قهوه میخرد , به دلیل اینکه خسته است

 

Er kauft einen Kaffe, damit er die ganze Nacht wach bleiben kann

او یک قهوه میخرد , به منظور اینکه یا با این هدف که او تمام شب را بتواند بیدار بماند.

 

Er trägt einen Hut, damit seine Kipfhaut vor der Sonne geschützt wird

او یک کلاه به سر دارد , به منظور یا با این هدف که از تابش خورشید ( به سر و چشم هایش ) جلوگیری کند.

 

Er trägt einen Hut, weil er seine neue Frisur nicht mag

او یک کلاه به سر دارد , به دلیل اینکه او مدل موی جدید اش را دوست ندارد.

 

Sie nimmt den Bus, weil ihr Auto kaputt ist

او (مونث) با اتوبوس میرود , به دلیل اینکه ماشین اش خراب است

 

Sie nimmt den Bus, damit sie die Umwelt schont

او (مونث) با اتوبوس میرود , به منظور اینکه یا با این هدف که به محیط زیست آسیبی نزند.

 


 

حال اجازه بدهید که به obwohl و trotzdem نیز بپردازیم

 

برای درک ساده اینها پیش از هر زیاده گویی اینگونه معنی میکنیم

obwohl گرچه , اگر چه , هرچند که

trotzdem با وجود اینکه , با اینکه ، با وصف اینکه

 

Sie geht spazieren, obwohl es regnet

او (مونث) به پیادروی میرود , گرچه دارد باران میبارد.

 

Er isst Schokolade, obwohl er auf Diät ist

او (مذکر) شکلات میخورد , هرچند که او در رژیم غذایی است.

 

Es regnet, trotzdem gehen sie spazieren

دارد باران می بارد , با این وجود ( با این اوصاف ) آنها به پیاده روی میروند.

 

Er ist auf Diät, trotzdem isst er Schokolade

او در رژیم غذایی است , با این وجود ( با این اوضاع ) دارد شکلات میخورد.

 

تفاوت obwohl و trozdem در زبان آلمانی چیست؟

حال ما میتوانیم به خوبی به این سوال پاسخ بدهیم.

 

در واقع trotzdem قبل از خودش یک واقعه یا یک موقعتی را داشته حال در بخش دوم میگوید با وجود آن واقعه یا با توصیف یا وصف آن موقعیت دارد چنین میشود… ولی obwohl در واقع کار قبل اش خودش را سر زنش میکند.

برای مثال : او دارد شکلات میخورد هر چند که میداند برایش خوب نیست. پس در این موقعیت ما شکلات خوردن آنرا سرزنش میکنیم (obwohl)

برای مثال : دارد باران میبارد ولی با وجود اینکه هوا بارانی است توضیح میدهیم که آنها چه کاری میخواند انجام بدهند. در واقع بیان گر یا راوی یک قصه ایم. (trozdem)

 

 

نکته مهم : جمله میتواند با obwohl شروع شود ولی trotzdem هرگز نمیتواند در ابتدای جمله باشد چونکه همانطور در بالا بیان شد ما با trotzdem در بخش دوم جمله روایت گر یک اتفاق هستیم یا یک موقعیت را بیان میکنیم.

 

پس من میتوانم بگویم :

obwohl es regnet, geht er spazieren هرچند که دارد باران میبارد , او به پیاده روی میرود

توجه داشته باشید که هرگز نمیتوانم این جمله را بگویم : trotzdem geht er spazieren, es regnet

 

چند مثال و پایان این درس:

 

Er hat Schmerzen in Bein, trotzdem spielt er Fußball

او درد در پایش دارد , با این وجود با این اوصاف دارد فوتبال بازی میکند.

 

Sie studiet viel, obwohl sie das Thema nicht versteht

او خیلی درس میخواند ؛ هرچند یا اگرچه او (مونث) آن موضوع یا مطلب را درک نمیکند.

 

Der Film ist traurig, trotzdem lacht sie

آن فیلم غمگین است , با این وجود او (مونث) دارد میخندد

با وجود اینکه آن فیلم غمگین است , او (مونث) دارد میخندد

 

Die Straße ist glatt, trotzdem fährt er schnell

آن خیابان لغزنده است , با این وجود او (مذکر) سریع رانندگی میکند.

 

Er bleibt wach, obwohl er sehr müde ist

او (مذکر) بیدار می ماند ، هرچند یا اگر چه او خیلی خسته است.

 


 

امیدوارم که به خوبی این لغات را درک کرده باشید و در ادامه بتوانید به خوبی از آنها استفاده کنید.

 

موفق باشید.




اصطلاحات Das Wetter

سلام دوستان

در این درس از سری دروس اصطلاحات آلمانی میخواهیم با هم به اصطلاحاتی بپردازیم که در ارتباط با آب و هوا می باشد.

 

Fragen zum Wetter stellen

سوالاتی در مورد آب و هوا پرسیدن

 

Das Wetter kann einen großen Einfluss auf uns haben: Es kann uns einen glücklichen Tag bescheren oder eine geplante Wanderung mit einem Freund ruinieren

آب و هوا می تواند یک تاثیر بزرگ ( تاثیر زیاد ) به روی ما داشته باشد. آب و هوا می تواند به ما یک روز شاد را هدیه بدهد و یا یک برنامه پیاده روی با یک دوست را خراب کند.

 

Daher ist es hilfreich zu wissen, wie man Fragen zum Wetter stellt. Ich habe hier die nützlichsten Sätze für dich zusammengestellt

از آنجایی که سوال پرسیدن در مورد آب و هوا مفید برای دانستن است. در اینجا من جملات کاربردی را برای تو جمع آوری کرده ام.

 

Persisch Deutsch
هوا چه جوری است؟ ?Wie ist das Wetter
الان دارد برف میبارد؟ ?Schneit es bereits
چقدر باد می وزد؟ ?Wie windig ist es
آفتابی است؟ ?Scheint die Sonne
هوا چه جوری میشه؟ ?Wie wird das Wetter sein
طوفانی میشه؟ ?Wird es stürmen
دمای هوا بیرون چقدر است؟ ?Wie viel Grad sind es draußen
دمای هوا چگونه است؟ ?Wie ist die Temperatur
چقدر گرم است؟ (چه گونه گرم است؟) تفکر آلمانی ?Wie warm ist es
هواشناسی برای امروز صبح چه چیزی را پیش بینی کرد؟ ?Was hat der Wetterbericht heute Morgen vorhergesagt

 

Das Wetter beschreiben

آب و هوا را شرح دادن

 

Es reicht nicht aus, nur fragen zu können, wie das Wetter ist. Du musst es in Gesprächen auch beschreiben können

اینکه فقط بتوانیم سوال بپرسیم هوا چگونه است کافی نیست , تو باید در یک مکالمه بتوانی (چیزی را) شرح بدهی یا توصیف کنی

 

Dazu gibt es viele verschiedene Möglichkeiten und ich habe in der folgendenTabelle einige nützliche Beispiele für dich zusammengestellt

برای آن توانایی های متفاوتی وجود دارد و من در جداول زیر چندتا مثال کاربردی برای تو جمع آوری کرده ام

 

Persisch Deutsch
بیرون سرد است. Es ist kalt draußen
هوا بیرون خوب به نظر میرسد. Es sieht schön aus draußen
در حال حاضر باران دارد میبارد. Es regnet gerade
اینگونه به نظر میرسد که باران ببارد. Es sieht so aus, als wird es regnen
با توجه به پیش بینی آب و هوا , کمی بعدتر باران خواهد بارید. Laut Wetterbericht wird es später regnen
هوا فوق العاده است. Das Wetter ist wunderschön
هوای بیرون 89 درجه فارنهایت است. Es sind 86 °F draußen
مراقب باش! لغزنده است. Sei vorsichtig, es ist rutschig
هوا امروز خیلی ابری است (گرفته است). Es ist heute so bewölkt
هوای امروز طوفانی است. Es ist ein stürmischer Tag
ما بالاخره امروز برف به دست می آرویم (برف می بینیم) Wir bekommen endlich etwas Schnee
هوا گرم است و خوراک این است که با شلوارک بیاییم بیرون Es ist richtiges Kurze-Hosen-Wetter
هوا گرگ و میش است Es schüttet wie aus Eimern

 

Wetterempfindungen beschreiben

احساسات آب و هوای را توصیف کردن

 

?Wir alle haben unser Lieblingswetter. Vielleicht magst du die Kälte lieber als die Hitze? Oder magst du Sommerwetter lieber als Winterwetter

همه ما یک جور آب و هوا را دوست داریم. شاید تو هوای سرد را دوست داشته باشی و آنرا به گرما ترجیح بدهی یا اینکه تو هوای آفتابی در تابستان را بیشتر از هوای سرد زمستانی دوست داشته باشی

 

Wenn wir über das Wetter sprechen, ist es wichtig, dass wir unsere Gefühle dazu ausdrücken können. Hier sind einige Beispiele wie du das tun kannst

اگر ما در مورد آب و هوا صحبت میکنیم. این مهم است که ما احساس مان در آن رابطه را بتوانیم بیان کنیم. در اینجا یک چندتایی مثال هست که تو می توانی این کار را بکنی

 

Persisch Deutsch
امیدوارم که هوا بارانی نشود. Ich hoffe, dass es nicht regnen wird
خوشحال میشوم اگر هوا آفتابی شود. Ich freue mich darauf, wenn die Sonne herauskommt
من عاشق این هوای گرم هستم. Ich liebe dieses warme Wetter
دیگر دارم پرپر میزنم تا برف بیاید Ich kann es kaum erwarten, dass es schneit
دارم میلرزم Ich friere
سردمه Mir ist zu kalt
خوشم نمیاد وقتی هوا گرم است Ich mag es nicht, wenn es zu heiß ist
واقعا گرم است Mir ist jetzt richtig warm
من هوا سرد را دوست دارم Ich bin ein Kaltwetter-Mensch

 

خب دوستان امیدوارم که این لغات و جملات کاربردی در مورد آب و هوا به شما کمک کند تا بتوانید با یک نفر دیگر گفتگوی خوبی در این رابطه داشته باشید  🙂

 

چنانچه شما نیز در ارتباط با این درس , سوالی , اصطلاحی یا جملاتی دارید , میتوانید آنرا در زیر همین درس درج کنید.

 

موفق باشید. 🙂




اصطلاحات Am Flughafen

سلام دوستان

در دومین درس از سری دروس اصطلاحات کاربری زبان آلمان میخواهیم باهم یادبگیریم که از چه جملاتی می بایستی در فرودگاه استفاده کنیم.

 

?Hast du dich auf einem Flughafen schon einmal verloren gefühlt und nicht gewusst, wie du um Hilfe fragen sollst

آیا تا به حال شده که در یک فرودگاه گم شده باشید و ندانید که چگونه آدم می تواند طلب کمک کند؟

 

Flughäfen können sehr verwirrend und stressig sein. Kein Grund zur Sorge! Lerne einfach einige deutsche Schlüsselsätze, die oft auf einem Flughafen verwendet werden

فرودگاه ها می توانند خیلی باعث اشتباه و استرس شوند. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد! این جملات طلایی که اغلب در یک فرودگاه مورد استفاده قرار میگیرند را یاد بگیرد.

 

Nachfolgend habe ich für dich die wichtigsten Sätze für den Flughafen zusammengestellt! Du lernst, was du beim Einchecken sagen kannst, worauf du bei der Sicherheitskontrolle achten musst, und vieles mehr

در ادامه من برات مهم ترین جملات فرودگاهی را جمع کرده ام! تو یادمیگیری چه چیزی هنگام چکینگ بگویی , در هنگام کنترل امنیت به چه چیزهایی می بایستی توجه داشته باشی و کلی چیزهای دیگر

 

Werfe einen Blick auf die folgenden Tabellen und bereite dich auf deinen nächsten Flughafenbesuch vor

یک نگاهی به جداول زیر بنداز و خودت را برای آینده که به فرودگاه میروی , آماده کن

 

Einchecken am Flughafen

تحویل بار در فرودگاه

 

Wenn du auf einem Flughafen ankommst, wirst du höchstwahrscheinlich als erstes einchecken und deineBordkarte erhalten. Im Folgenden findest du Sätze, die dir dabei helfen werden

وقتی تو به یک فرودگاه برسی , به احتمال خیلی زیاد در ابتدا چک یا بازرسی میشوی. در ادامه تو به جملاتی دسترسی داری که اونها به تو کمک خواهند کرد.

 

Persich Deutsch
باجه یا گیشه بازرسی (چک کردن و تحویل دادن بار) کجاست؟ ?Wo ist der Check-in-Schalter
من قصد دارم بارم را تحویل بدهم. Ich würde gerne einchecken
لطفاً 45 دقیقه قبل از پرواز در گیت مورد نظر حضور داشته باشید. Bitte seien Sie 45 Minuten vor Abflug am Flugsteig
آیا شما فقط یک چمدان برای تحویل دارید یا فقط یک چمدان دستی ( کیف کوچک ) دارید؟ ?Haben Sie ein aufgegebenes Gepäckstück oder nur Handgepäck
من یک کیف کوچک دستی دارم و دو تا کیف برای تحویل دادن Ich habe ein Handgepäck und zwei aufgegebene Taschen
میتوانم گذرنامه تان را ببینم؟ ?Kann ich Ihren Reisepass sehen
می توانم کارت پروازتان را ببینم؟ ?Kann ich Ihre Bordkarte sehen
شروع تحویل دادن کارت پرواز برای شما از ساعت 7:15 دقیقه میباشد. Das Boarding für Ihren Flug beginnt um 7:15 Uhr
پرواز شما از گیت شماره اف 12 میرود Ihr Flug geht von Flugsteig F12
آن پرواز یک ساعت تاخیر دارد Der Flug hat eine Stunde Verspätung
آغاز پرواز در سه ساعت آینده است. Abflug ist in 3 Stunden
خطاب به تمامی مسافران پرواز TK3820 به سمت تورنتو , تحویل کارت پرواز در گیت شماره Z15 هم اکنون آغاز شد. Alle Passagiere des Fluges TK3820 nach Toronto werden aufgerufen. Das Boarding für Ihren Flug am Flugsteig Z15 beginnt jetzt

 

Durch die Sicherheitskontrolle gehen

از محل بازرسی امنیتی عبور کردن

 

Nach dem Einchecken wirst du als nächstes zur Sicherheitskontrolle gehen. Dies ist oft der stressigste Teil eines Flughafens. Du wirst nicht viel reden müssen, sondern solltest vor allem genau darauf achten, was zu dir gesagt wird

پس از تحویل بار به سمت بازرسی امنیتی میروی. این اغلب با استرس ترین بخش فرودگاه است. تو نمی بایستی خیلی حرف بزنی بلکه می بایستی در وهله اول به خوبی توجه داشته باشی چه چیزی بهت گفته میشود.

 

Nachfolgend findest du die wichtigsten Sätze, auf die du achten solltest

در ادامه به مهم ترین جملاتی که می بایستی به آنها توجه کنی , دسترسی داری

 

Persisch Deutsch
ما باید از محل بازرسی امنیتی عبور کنیم , پیش از اینکه به سمت هواپیما بتوانیم برویم. Wir müssen durch die Sicherheitskontrolle gehen, bevor wir an Bord gehen können
لطفاً کیف تان را خالی کنید. Leeren Sie bitte Ihre Taschen
تمام وسایل الکترونیکی را در یک جعبه (سبد) جدا قرار بدهید. Legen Sie alle elektronischen Geräte in einen separaten Behälter
گذرنامه تان را دم دست نگهدارید , حاضر آماده کنید. Halten Sie Ihren Reisepass bereit
لطفاً از دستگاه اسکن بدن عبور کنید. Gehen Sie bitte durch den Körperscanner
من باید کیف تان را بازرسی یا بررسی کنم Ich muss Ihre Tasche durchsuchen
چی توی کیف تان دارید؟ ?Was haben Sie in Ihrer Tasche
لطفاً آرام و بی سر و صدا ( بی حرکت ) باشید! Bitte halten Sie still

Am Reiseziel landen

در مقصد پیاده شدن

 

Wenn du an deinem Zielort gelandet bist, gibt es noch ein paar letzte Stationen auf deiner Reise, wie zum Beispiel die Gepäckausgabe, die Passkontrolle und der Zoll

وقتی تو در محل مقصد پیاده شدی , یک چندتایی موقعیت دیگر در سفرت وجود دارد. مثلا تحویل چمدان ها , کنترل گذرنامه و گمرک

 

Die folgenden Sätze werden dir helfen, diese letzte Etappe erfolgreich zu meistern

جملات زیر بهت کمک خواهند کرد , این آخرین مراحل را با موفقیت پشت سر بزاری ( با موفقیت از عهده آن بر بیایی )

 

Persisch Deutsch
قصد یا هدف شما از اقامتتان چیست؟ ?Was ist der Zweck Ihres Aufenthalts
من برای تعطیلات اینجا هستم. Ich bin hier im Urlaub
چه مدتی در اینجا می مانید؟ ?Wie lange bleiben Sie hier
تا به حالا اینجا بوده اید؟ ?Waren Sie schon einmal hier
محل تحویل بار کجاست؟ ?Wo ist die Gepäckausgabe
چمدان تان گم شده است. Ihr Gepäck ist verloren gegangen
ما در ساعت 8:15 دقیقه پیاده شدیم. Wir sind um 8:15 Uhr gelandet
ما پیش از اینکه از فرودگاه خارج بشویم باید از محل گمرک رد بشویم. Wir müssen durch den Zoll gehen, bevor wir den Flughafen verlassen können
چیری دارید که می بایستی عوارض گمرکی آنرا پرداخت کنید؟ ?Haben Sie etwas zu verzollen
من فقط سوغاتی (یادگاری) کوچک برای خانواده ام خریده ام. Ich habe nur kleinere Souvenirs für meine Familie gekauft
آیا شما مواردی که نیاز به عوارض گمرکی ندارند در چمدتان دارید؟ ?Haben Sie zollfreie Gegenstände im Gepäck
اجازه دارم (میتوانم) چمدانتان یا کیف تان را بررسی کنم؟ ?Darf ich Ihre Tasche durchsuchen

 

خب دوستان امیدوارم که این لغات و جملات کاربردی در فرودگاه به شما کمک کند و سفر خوبی هم پیش رو داشته باشید 🙂

 

چنانچه شما نیز در ارتباط با این درس سوالی , اصطلاحی یا جملاتی دارید , میتوانید آنرا در زیر همین درس درج کنید.

 

موفق باشید. 🙂




جملات کاربردی در زبان آلمانی

در این بخش از سایت آموزش رایگان زبان آلمانی به لغات و اصطلاحات کاربردی در زبان آلمانی می پردازیم.

در این سری دروس سعی شده است به موقعیت ها و شرایطی بپردازیم که معمولا در طول روز با آنها برخورد میکنیم

برای مثال هنگام خرید کردن در سوپرمارکت یا هنگام مسافرت در فرودگاه و یا اینکه هنگام حضور پیدا کردن در مطب دکتر و ده ها موقعیت و شرایط دیگر




اصطلاحات Sich für ein Gericht entscheiden

سلام دوستان

در اولین درس از سری دروس اصطلاحات آلمانی از سایت آموزش رایگان زبان آلمانی میخواهیم با هم یاد بگیریم که چه اصطلاحات و چه لغاتی را می بایستی بکار ببریم هنگامی که بخواهیم با یک نفر آشپزی کنیم.

 

Wenn du mit einem Freund oder einer Freundin kochen willst, müsst ihr euch zunächst gemeinsam für ein Gericht entscheiden. Im Folgenden habe ich Sätze gesammelt, die euch dabei helfen werden

اگر تو بخواهیی با یک دوست پسر یا دوست دختر آشپزی کنی , می بایستی باهم برای پخت یک غذا تصمیم بگیرید. من در ادامه جملاتی را جمع کرده ام که آنها به شما در این رابطه کمک خواهند کرد.

 

Zusammen kochen

با هم آشپزی کردن

 

Mit Anderen zu kochen macht richtig viel Spaß! Man kann gemeinsam ein neues Gericht entdecken, sich währenddessen unterhalten und am Ende wird dann ganz entspannt miteinander gegessen

با یک نفر دیگر آشپزی بکنیم واقعا تفریح خوبی است و خوش میگذره! آدم میتواند باهم یک غذا جدید را بیاموزد و در هنگام انجام آن صحبت و گفتگو کند و در نهایت با آرامش کامل بایکدیگر غذا بخورد.

 

Hier findest du nützliche Sätze, die du beim Kochen mit Freunden und Bekannten verwenden kannst

در اینجا میتوانی به لغات کاربردی دسترسی داشته باشی که به آنها در هنگام آشپزی با دوستان یا آشنایان مورد استفاده قرار میدهی

 

Sich für ein Gericht entscheiden

برای یک غذا تصمیم گرفتن یا غذایی را انتخاب کردن

 

Persisch Deutsch
چه نوع از غذا ها را با علاقه می پزی؟ ?Welche Art von Essen kochst du gerne
معمولا من غذاهای مخصوص گیاهخواران را میپزم Normalerweise koche ich vegetarisch
آیا به مواد غذایی خاصی حساسیت داری؟ ?Hast du irgendwelche Lebensmittelallergien
آیا مشکلی در هضم و سوخت و ساز بدن نداری؟ ?Bist du laktoseintolerant
معمولا یک دستور عمل پخت را دنبال میکنی؟ از دستور عمل پخت استفاده میکنی؟ ?Folgst du normalerweise einem Rezept
من دلم ضعف میره برای سوپ Ich habe Heißhunger auf Suppe
من دلم یه چندتایی استیک میخواهد Ich habe Lust auf ein paar Steaks
غذای تند دوست داری؟ Magst du scharfes Essen
دلت یک غذای گرم میخواهد یا یک غذای سرد؟ ?Möchtest du etwas Warmes oder Kaltes haben
می بایستی (غذای) کباب شده درست کنیم؟ ?Sollen wir grillen
می توانیم (امکانش هست) ما چیزی بدون نشاسته درست کنیم یا آماده کنیم؟ ?Können wir etwas ohne Gluten zubereiten

 

 

Während dem Kochen

در هنگام آشپزی کردن

 

Sobald ihr euch entschieden habt, was ihr kochen wollt, ist es an der Zeit, in der Küche loszulegen! Die folgenden Sätze werden dir während dem Kochen nützlich sein

به محض اینکه انتخاب کردید یا تصمیم خودتان را گرفتید که چه غذا دلتان میخواهد بپزید حال وقت آن رسیده است پاشید برید به آشپزخانه! جملات زیر در هنگام آشپزی برای تو کاربردی خواهند بود.

 

Persisch Deutsch
اجازه بده یا بگذار یک چندتایی همبرگر کبابی کنیم Lass uns ein paar Burger grillen
آیا تو دستور پخت را داری؟ ?Hast du das Rezept
معمولا یا اغلب موارد من خودم به تنهایی همه کارهای (آشپزی را) انجام میدهم Normalerweise mache ich einfach alles selbst
ما می بایستی در ابتدا فر گاز را داغ کنیم (روشن کنیم) Wir müssen zuerst den Ofen vorheizen
میتوانی (امکانش هست که) تو پوست آن سیب زمینی ها را بکنی؟ ?Könntest du die Kartoffeln schälen
میتوانی تو یک مقدار سبزیجات خورد کنی؟ ?Kannst du etwas Gemüse in Scheiben schneiden
من باید آن ژامبون را خورد کنم یا تکه تکه برش بزنم Ich muss den Schinken schneiden
من می بایستی شروع کنم , آن مرغ را کباب کنم ( به روی آتش پختن) ?Soll ich anfangen, das Huhn zu grillen
آب دارد جوش می آید؟ ?Kocht das Wasser schon
چندتا پیمانه (لیوان) ما آرد نیاز داریم؟ ?Wie viele Tassen Mehl brauchen wir
کدام نوع از ادویه ها را می بایستی ما اضافه کنیم؟ ?Welche Art von Gewürzen sollten wir hinzufügen
فقط یک مقدار نمک دریایی به آن اضافه کن Füge einfach nur eine Prise Salz hinzu
من میتوانم سس مخصوص سالاد (این سالاد میتواند از روغن و سرکه یا آبلیمو ساخته شود) را درست کنم Ich kann eine Vinaigrette für den Salat machen
میخواهی یا قصدش را داری کمی پنیر به روی آن رنده کنی؟ ?Willst du etwas Käse darüber reiben
می توانی آن میز را بچینی؟ ?Kannst du den Tisch decken
این کوکی ها هیچ مغزی (خوشکبار) ندارند , درسته؟ ?Diese Kekse enthalten keine Nüsse, oder
ما آن پنیر را جدا از دیگر مواد (چیزها) نگه میداریم Wir werden den Käse von den anderen Sachen getrennt halten

 

خب دوستان امیدوارم که این لغات و جملات کاربردی در هنگام آشپزی به شما کمک کند و کلی هم بهتون هنگام آشپزی خوش بگذره 🙂

 

چنانچه شما نیز در ارتباط با این درس سوالی , اصطلاحی یا جملاتی دارید , میتوانید آنرا در زیر همین درس درج کنید.

 

موفق باشید. 🙂




درس صد و بیست و دوم – افعال انعکاسی یا Reflexive Verben

سلام دوستان ،

در این درس از سری دروس گرامر زبان آلمانی میخواهیم با هم به افعال انعکاسی یا Reflexe Verben در زبان آلمانی بپردازیم.

 

افعال انعکاسی در زبان آلمانی

 

Reflexive Verben به چه معنی و مفهومی هستند و در واقع این نوع از افعال آلمانی کجا و در چه شرایطی میتوانند مورد استفاده قرار بگیرند؟

قبل از پرسش به این سوال اجازه بدهید تعریفی داشته باشیم از افعال انعاکسی یا Reflexive Verben در زبان آلمانی

در واقع افعال انعاکسی یا Reflexive Verben آن دسته از افعال آلمانی هستند که همواره به یک ضمیر مفعولی نیاز دارند که این ضمایر می توانند یا در حالت اکوزاتیو (Akkusativ) و یا در حالت داتیو (Dativ) با توجه به فعل جمله مورد استفاده قرار بگیرند.

 

به زبان ساده تر اینکه فعل جمله ما بازتابی یا برگشتی به ضمیر جمله دارد که همانطور در بالا اشاره شد ؛ این ضمایر با توجه به فعل جمله ما یا می توانند در حالت اسمی Akkusativ باشند و یا اینکه در حالت اسمی Dativ

 

برای مثال فعل انعکاسی sich freuen که به معنی خوشحال بودن ، ذوق کردن ، لذت بردن ، حظ کردن و کیف کردن را میدهد یک ضمیر در حالت اسمی Nominativ دارد و جدا از آن یک ضمیر مفعولی در حالت اسمی Akkusativ نیز دارد.

برای درک بیشتر به مثال زیر توجه کنید:

 

ich freue mich

من خوشحالم یا لذت میبرم

همانطور که مشاهده میکنید جمله ما یک ضمیر ich دارد و در ادامه با توجه به انعکاسی بودن فعل freuen یک ضمیر مفعولی در حالت اسمی Akkusativ نیز بهمراه دارد که این ضمیر به طور غیر مستقیم با ضمیر ich در ارتباط است.

ich –> mich

du –> dich

er –> sich

wir –> uns

 

du freust dich

er freut sich

wir freuen uns

 


 

برای اینکه این مبحث گرامر زبان آلمانی را ساده کنیم ؛ میتوانیم نگاهی اینگونه به افعال انعکاسی داشته باشیم که این افعال در اول شخص مفرد و دوم شخص مفرد یعنی (من و تو ) مهم است که با توجه به فعل جمله از mich, dich یا اینکه mir, dir استفاده کنیم و در مابقی ضمایر کاملا یکسان هستند.

به جدول زیر توجه کنید:

همانطور که در بالا گفته شد: تنها در ضمیر ich, du هست که می بایستی ما بدانیم فعل انعکاسی ما باید ضمیر دومش در حالت اسمی Akkusativ باشد یا Dativ

 


 

از کجا می توان درک کرد که یک فعال انعکاسی ما ضمیرش در حالت Akkusativ باید برود یا Dativ

برای درک این موضوع می باستی با تفکر آلمانی بیشتر آشنا شد و همچنین افعال انعکاسی را به همان شکلی که هستند یادبگیرید که سعی میشود به زودی یک لیست از افعال انعکاسی بهمراه مثال در جمله به سایت اضافه شود.

 

البته بعضی از افعال ذات و شکل مشخص دارند یعنی یا ذات Akkusativ ساز دارند و یا اینکه Dativ ساز و خوشبختانه به تفکر فارسی نیز نزدیک هستند ، در همین رابطه ما میتوانیم به فعل waschen که به معنی شستن می باشد بپردازیم ، در واقع ما فارسی زبان ها نیز همواره کسی یا چیزی را میشوریم پس در فارسی نیز فعل جمله ذات Akkusativ دارد.

 

die Mutter wäscht ihren Sohn

آن مادر (مادر) بچه اش را میشورد.

 

der Vater wäscht sein Auto

آن پدر (پدر) ماشین اش را میشورد.

 

در مثال های بالا یک کسی ؛ چیزی را فرد دیگری را می شست اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که اگر بخواهیم بگوییم مثلا آن مادر خودش را میشورد و یا اینکه من خودم را میشورم آنگاه این فعل در حالت انعکاسی یا Reflexiv رفته است. دقیقا نکته این افعال همین است که فعل جمله یک برگشت به ضمیر اصلی دارد و با توجه به آن ضمیر دوم را میسازد : ( خودم را ؛ خودش را و … )

 

پس بنابراین در زبان آلمانی همواره میگوییم :

 

ich wasche mich täglich

من خودم را روزانه میشورم

 

die Mutter wäscht sich jeden Morgen

آن مادر (مادر) هر روز صبح خودش را میشورد.

 

اما یک نکته بسیار مهم در ارتباط با فعل انعکاسی waschen وجود دارد و آن این است که : هرگاه ما دو تا Akkusativ در جمله داشته باشیم ، آنگاه باید و حتمی ضمیر اشاره ما به حالت Dativ میرود ، برای درک بیشتر به مثال زیر توجه کنید:

 

ich wasche mir meine Haare

من موهای خودم را میشورم

 

همانطور که میبینید چون meine Haare در حالت اسمی Akkusativ رفته است ؛ آنگاه ضمیر دوم ما یعنی mir در حالت Dativ رفت و در نهایت بهمراه فعل waschen بکار برده شد.

 

du wäschst dir deine Hände

تو دستهای خودت را میشوری

 


 

افعال انعکاسی به همراه حروف اضافه در زبان آلمانی

در واقع افعال انعکاسی نیز می توانند مانند هر فعلی در زبان آلمانی بهمراه حروف اضافه مورد استفاده قرار بگیرند اما نکته مهمی که وجود دارد این است که هرگاه یک فعل انعکاسی با حروف اضافه مورد استفاده قرار بگیرد آنگاه ذات و شکل آن هیچ تغییری نمیکند ؛ اگر توجه کرده باشید در بالا این اتفاق برای فعل waschen افتاد که در جمله دو تا Akkusativ داشتیم و این باعث شد که ضمیری که به فعل بر میگردد به حالت Dativ برود اما در مورد افعال انعکاسی به همراه حروف اضافه این موضوع اعتباری ندارد و با توجه به Akkusativ ساز یا Dativ ساز بودن حرف اضافه ؛ اسم جمله بعد از آن حالت اسمی اش را انتخاب میکند.

 

به مثال زیر توجه کنید:

 

ich bedanke mich für Ihre Einladung

من خود را (مجاب) به تشکر میکنم برای آن دعوت.

در فارسی گفته میشود : تشکر بابت دعوتتون

 

در واقع میتوان اینگونه گفت که در افعال انعکاسی یک الزامی وجود دارد و من برای خودم آنرا معمولا مجاب بودن معنا میکنم ، البته میتواند این نظریه کاملا اشتباه باشد اما من ارتباط بهتری میگیرم و در بیشتر موارد به من برای درک بیشتر جمله کمک کرده است.

 

der Student freut sich auf die Semeterferien

آن دانشجو (دانشجو) به خاطر تعطیلات ترم خودش را (مجاب) به خوشحال کردن میکند.

در فارسی : آن دانشجو به خاطر تعطیلات ترم خوشحال است.

 


 

چند مثال دیگر :

 

ich ziehe mich an

من (خودم را مجاب میکنم) چیزی به تن کنم.

در فارسی : من چیزی تنم میکنم

 

ich setze mich in den Sessel

من (خودم را مجاب میکنم ) در مبل راحتی مینشینم

در فارسی : من به روی راحتی مینشینم

 

ich putze mir die Zähne

من (خود را مجاب میکنم ) دندان هایم را مسواک بزنم

در واقع فعل putzen نیز همانند waschen چون دو تا Akkusativ در جمله است ضمیر اشاره ما به Dativ تبدیل شد.

 

ich sehe mich im Spiegel an

من خودم را در آینه میبینم

 

jetzt muss ich mich beeilen, damit ich mich nicht verpäte

الان باید (خود را مجاب کنم) عجله کنم تا (مجبور نشم دیر کنم) دیر نکنم

 




درس سوم – Besser Deutsch

سلام دوستان

در درس سوم از سری دروس Besser Deutsch sprechen از سایت آموزش رایگان زبان آلمانی و دستور زبان آلمانی ؛ میخواهیم باهم یادبگیریم که چگونه در زبان آلمانی نظر یا عقیده خود را بیان کنیم.

معمولاً خارجی های که در حال یادگیری زبان آلمانی هستند ؛ اغلب از ich denke, ich finde, ich glaube استفاده میکنند و اگر کمی هم حرفه ای باشند از این جملات به همراه dass در هنگام بیان نظراتشان استفاده میکنند.

 

هدف ما در این درس این است که بتوانیم به شکل حرفه ای تر و قشنگ تر نظر و عقیده مان را در زبان آلمانی بیان کنیم.

در واقع ما هنگام بیان نظرات یا عقاید با سه حالت رو به رو میشیم.

  1. موافق با نظر طرف مقابل هستیم.
  2. مخالف با نظر طرف مقابل هستیم.
  3. خنثی با نظر طرف مقابل هستیم. نه موافق و نه مخالف هستیم.

 


 

همانطور که در ابتدای درس گفتم ؛ کسانی که سطح زبان آنها A2 تا B1 است معمولاً برای بیان نظراتشان از جملات زیر استفاده میکنند:

 

…ich denke, (dass) من فکر میکنم (که) …

…ich finde, (dass) من اینگونه به نظرم میرسه (که) …

…ich glaube, (dass) من باور دارم (که) …

…ich meine, (dass) نظرم اینه (که) …

 

کسانی که حرفه ای تر هستند جملات بالا را بهمراه dass در جمله بکار میبرند.

 

ich glaube, jeder kann etwas für die Umwelt tun. Zum Beispiel den Müll trennen

ich glaube, dass jeder etwas für die Umwelt tun kann. Zum Beispiel den Müll trennen

من باور دارم هر کسی میتواند برای حفاظت از محیط زیست کاری انجام دهد. برای مثال : جداسازی زباله ها

من باور دارم که هر کسی برای حفاظت از محیط زیست کاری میتواند انجام دهد. برای مثال : جداسازی زباله ها

 


 

هرگاه بخواهیم نظر یا عقیده مان را در مورد یک موضوع شروع کنیم ؛ میتوانیم از جملات زیر استفاده کنیم:

 

… ich bin der Meinung, dass

من معتقدم که …

 

…meine Meinung dazu ist, dass

نظر یا عقیده من در آن رابطه این است که …

 

meiner Meinung nach

از نظر من یا به نظر من

 

…ich würde behaupten, dass

میتونم (اینگونه) معتقد باشم که …

 

…ich vermutem, dass

من حدس میزنم که …

 

…ich habe das Gefühl, dass

من این گمان را دارم که …

 

…ich habe den Eindruck, dass

من این احساس را دارم که …. حس میکنم که …

 

…mir scheint, dass

برام واضح هست که … برام روشن است که …

 

…meiner Ansicht nach

از دیدگاه من … به عقیده من …

 

…Aus meiner Sicht

از نگاه من یا از دید من …

 

…Meine Sichtweise ist, dass

از زاویه دید من اینجوری است که …

 

wie ich das sehe

اونجوری که من اینرا میبینم

 

…ich bin mir sicher, dass

من مطمین هستم که …

 

…ich bin davon übrtzeugt, dass

من از آن اطمینان دارم که …

 

چند مثال کاربردی در همین زمینه :

 

ein guter Job ist meiner Meinung nach sehr wichtig

از نظر من یا به نظر من یک شغل خوب خیلی مهم است.

 

meiner Meinung nach ist Mülltrennung nicht die Lösung des Problems

به نظر من جداسازی زباله ها راه حل این مشکل نیست.

 

ich habe das Gefühl, dass niemand in unserer Nachbarschaft den Müll richtig trennt

من این گمان را دارم که هیچکسی در همسایگی ما زباله ها را بدرستی جداسازی نمیکند.

 

ich habe den Eindruck, dass viele Leute Mülltrennung nicht so wichtig finden

من احسام این است که خیلی از مردم جداسازی زباله ها را خیلی مهم تصور نمیکنند.

 

meiner Ansicht nach sollte es hohe Strafen für Leute geben, die ihren Müll nicht trennen

از دیدگاه من می بایستی جریمه سنگین برای افرادی که زباله های خودشان را جداسازی نمیکنند در نظر گرفت.

 

aus meiner Sicht ist es völlig inakzeptable, Mülltrennung zu vernachlässigen

از نگاه من کاملا غیر قابل قبول است ، جداسازی زباله ها را پشت گوش بندازیم

 

wie ich das sehe, können wir das Müllproblem nur durch Erziehung und Bildung lösen, nicht durch Bußgelder

اونجوری که من این موضوع را می بینم ، ما می توانیم مشکل زباله ها فقط با (فرهنگ سازی) تعلیم و آموزش حل کنیم ؛ نه توسط جریمه نقدی

 

ich bin der Meinung, dass man Kindern schon früh den Umweltschutz näherbringen sollte

من معتقدم که آدم بچه ها را می بایستی از سنین کم با حفاظت از محیط زیست کم کم آشنا کند. (نزدیک تر کند)

 


 

برای توضیحات و مثال های بیشتر در ارتباط با هم نظر یا مخالف بودن ، می توانید دروس بخش نامه نگاری در زبان آلمانی را مطالعه کنید.


 

هرگاه خنثی باشیم و یا نظر اصلا نداشته باشیم:

البته این خوب نیست که ما نظر یا عقیده ی درباره موضوعی نداشته باشیم

اما در این زمینه می توانید از جملات زیر استفاده کنید:

 

ich habe keine Ahnung

نظری ندارم.

 

ich weiß es nicht

نمیدانم.

 

Davon habe ich keine Meinung

در آن رابطه من هیچ نظری ندارم ( اطلاعی ندارم 🙂 )

 


 

در انتها مکالمه سه دوست را باهم مورد بررسی قرار میدهیم:

 

Also meiner Meinung nach war der Film wirklich gut gemacht

!Stimmt

Na ja, man darf nicht vergessen, dass der Film extrem teuer war. Für so viel Geld hätte er besser sein können

Vielleicht hast du recht. Aber mir hat er auch so sehr gut gefallen. Was meinst du

Du weiß, dass ich mich damit überhaupt nicht auskenne

Aus meiner Sicht waren die Schauspieler einfach nicht die richtigen

Das finde ich eigentlich nicht

Da kann ich dir zustimmen

 

نفر اول : خب به نظر من آن فیلم خوب ساخته شده بود

نفر دوم : درسته!

نفر سوم : البته ، آدم نباید اینرا فراموش کنه که آن فیلم به شدت گران بود. برای این همه پول او (مذکر) می تونست بهتر باشد.

نفر اول : شاید حق با تو است. ولی منم خیلی خوشم اومد. نظر تو چیست؟

نفر دوم : میدونی که من از اون اصلا سر در نمیارم ( خیلی حالیم نیست )

نفر سوم : از نگاه من آن بازیگران مناسب (این نقش ها ) نبودند.

نفر اول : من اصلا اینجوری فکر نمیکنم.

نفر دوم : اینرا میتونم قبول کنم ( باهاش موافق کنم و هم عقیده باهات باشم)

 

 


 

چنانچه شما نیز در ارتباط با این درس سوال ؛ نظر یا مثالی دارید ؛ می توانید آنرا برای استفاده خود و دیگران در بخش نظرات همین درس درج کنید.

موفق باشید.




درس دوم – Besser Deutsch

سلام دوستان

در دومین درس از سری دروس Besser Deutsch sprechen در سایت آموزش رایگان زبان آلمانی و دستور زبان آلمانی به لغات زیر خواهیم پرداخت:

aber, allerdings, jedoch

freilich

dennoch


 

اجازه بدید این درس رو با تفاوت aber و allerdings و همچنین کاربرد jedoch در زبان آلمانی شروع کنیم.

در واقع از نظر لغتی aber, allerdings و jedoch معانی بسیار نزدیک بهمی دارد ولی خب از آنجایی که اغلب خارجی زبان ها از aber بیشتر استفاده میکنند ؛ سعی میکنیم که در این درس با jedoch و allerdings بیشتر آشنا بشیم.

aber اما ، ولی ؛ منتها ؛ لیکن

jedoch منتها ؛ اما ؛ ولی ؛ البته ؛ با این همه ؛ با وجود این

allerdings منتها ؛ البته

 

مثال برای aber

meine Wohnung ist nicht schön, aber groß

آپارتمان من قشنگ نیست ؛ ولی بزرگه

 

نکته برای aber » توجه داشته باشید که aber به غیر از کاربردی که تا الان به آن پرداخته شده ، یک کاربرد بسیار مهم نیز در جملات دارد که آن کاربرد این معانی را بهمراه دارد : عجب ؛ جداً ؛ واقعاً ؛ راستی (که)

برای درک بیشتر به مثال های زیر توجه کنید:

 

!aber gern به روی چشم! البته! با کمال میل!

!das ist aber schön واقعاً که قشنگه!

!aber ja البته ؛ حتماً

!aber natürlich معلوم است! طبیعی است!

!aber nein البته که نه! به هیچ وجه! اصلاً ؛ ابداً

aber und abermals بارها ؛ هزاران مرتبه ؛ هزار بار

 

مثال برای jedoch

wir haben ihm mehrere Male geschrieben, er hat jedoch nie geantwortet

ما بارها ( به دفعات زیاد ) به او نامه نوشتیم ، با این وجود ( منتها ) او (مذکر) هرگز پاسخی (به نامه ها) نداد.

 

نکته : jedoch را می توانیم اینگونه تصور کنیم که : با این وجود ولی … ؛ با این حال ولی یا اما … (کاربرد حرفه ای تری از aber دارد)

 

Sie ruft immer wieder an, jedoch ohne Erfolg

او (مونث) دارد مدام تماس میگیرد ؛ با این وجود ولی بدون نتیجه است (موفق نمیشود)

 

Sie wollte anrufen, jedoch das Telefon war gestört

او (مونث) میخواست تماس بگیرد ، با وجود اینکه تلفن خراب بود.

با وجود اینکه تلفن خراب بود ، او (مونث) میخواست تماس بگیرد.

 

 

مثال برای allerdings

هرگاه بخواهیم حرف کسی را تایید کنیم: !allerdings البته! ؛ مسلماً

اما دیگر کاربرد آن در جمله همانند aber می باشد:

 

ich komme mit, ich muss allerdings erst zur Bank

من بهمراه شما یا با شما می آیم ؛ منتها ( ولی ؛ اما ) اول باید برم بانک

 

ich habe er getan, allerdings sehr ungern

من آن کار را انجام دادم ؛ منتها نه از روی میل (مجبوری انجامش دادم)

 

ich komme morgen vorbei, allerdings habe ich wenig Zeit

من فردا میام یک سر میزنم ، منتها من وقت کمی دارم.

 

جمع بندی در ارتباط با aber, jedoch, allerdings در زبان آلمانی:

aber یک اما یا ولی ساده است.

jedoch یک شرح داستان در پشت خود دارد که با این وجود ولی …

allerdings یک شرح داستان در پشت خود دارد ؛ منتها اما … منتها ولی ..

 

ناگفته نماند که نزدیک به aber, jedoch, allerdings با کمی فاصله یک قید به نام freilich نیز در زبان آلمانی وجود دارد که معنی : البته و تا حدودی “ولی” -> توجه داشته باشید که freilich ولی هست که اختیار عمل به طرف مقابل میدهد ، برای درک بیشتر به مثال زیر توجه کنید:

 

du kannst freilich auch etwas später zu unserer Party kommen

البته می توانی کمی دیرتر به مهمانی ما بیایی

ولی تو این اختیار را داری که حتی زودتر هم بیایی ، در واقع این به خود تو بستگی دارد ، زودتر بیایی خوشحال میشم ولی اگر دیرتر هم بیایی اوکی هستش 🙂

 

ich hatte freilich nicht angekommen, dass es so teuer werden würde

البته من (خودم خواسته بودم ) نیامده بودم چونکه آن (میتوانست یا امکان داشت ) خیلی پرهیزنه بشه.

پس من با آگاهی و اختیار خودم بود که نیامدم چون میدونستم آن کار یا آن تفریح پر هزینه می تونه برام تموم بشه.

 

و اما آخرین لغت ما denoch است که به معنی : با این همه ؛ با این وصف ، با این حال

در واقع dennoch نیز کاربردی همانند jedoch دارد اما (ولی است که پس از یک اتفاق شکل میگیرد)

 

ich war sehr müde, dennoch konnte ich nicht schlafen

من خیلی خسته بودم ( پس از یا بعد از خسته بودنم حالا) با وجود این (خستگیه) نتوانستم بخوابم.

پس قبلش یک اتفاق یا حالتی بوده است که من dennoch نتوانستم بخوابم.

 

نکته : اگر بخواهم denoch را برایتان تصویر سازی کنیم اینگونه میشود که یک trotzdem ی که در دلش aber ی (اما یا اگری) بهمراه دارد.

 

er hat das Spiel verloren, dennoch ist er ein guter Spieler

او (مذکر) بازی را واگذار کرد ، با این وجود ولی او (مذکر) یک بازیکن خوب است.

 

ich bin kein Fachmann, dennoch habe ich versucht, die Heizung zu reparieren

من متخصص یا آدم فنی نیستم ولی با این وجود ( در حالی که فنی نبودم ) سعی کردم شوفاژ (سیستم گرمایشی ) را تعمیر کنم

 


 

چنانچه شما نیز در ارتباط با این درس ، سوال ، مثال یا نظری دارید ، میتوانید آنرا برای استفاده خود و دیگران در بخش نظرات همین درس درج کنید.

موفق باشید.




آلمانی را بهتر صحبت کنیم

در این بخش از سایت با سری دروس Besser Deutsch sprechen سعی داریم با یادگیری لغات جدید و کاربردی تر ؛ زبان آلمانی را بهتر و حرفه ای تر صحبت کنیم.