image_pdfدانلود این درسimage_printچاپ این درس

 

در این درس می خواهیم باهم نگاهی داشته باشیم به افعال زیر و همچنین با نحوه استفاده از آنها در جملات آلمانی  بیشتر آشنا خواهیم شد.

 

wecken از خواب بیدار کردن ، برانگیختن ، تحریک کردن ، فراخواندن
aufwecken از خواب بیدار کردن
erweckeh بیدار کردن

..

wachen بیدار شدن ، بیدار بودن ، نخوابیدن
aufwachen بیدار شدن
erwachen از خواب بیدار شدن

.

.

اگر توجه داشته باشید ۳ فعل اول ما که در آن wecken بکار برده شده بود ، به این معنی بود که ما کسی را از خواب بیدار کنیم اما سه فعل بخش بعدی ما که wachen در آن بود به این معنی بود که ما خودمان از خواب بیدار شویم.

.

پس هرگاه بخواهیم کسی را از خواب بیدار کنیم یا کسی بخواهد ما او را از خواب بیدار کند آنگاه می بایستی از فعل هایی استفاده کنیم که در آن wecken به کار رفته که می توانیم برای اینکه بهتر به خاطرمان بسپاریم der Wecker یعنی ساعت زنگ دار ، که وظیفه آن نیز زنگ زدن به جهت بیدار کردن کسی می باشد.

.

و اما اگر خواستیم خودمان از خواب بیدار شویم آنگاه باید از افعالی استفاده کنیم که در آن wachen بکار رفته باشد.

.

به مثال ها و توضیحات زیر توجه کنید :

.

گذشته ساده فعل weckehn می شود weckten و گذشته کامل آن می شود haben geweckt

.

.

?Kannst du mich bitte um 7 Uhr wecken
خواهشا می توانی مرا ساعت ۷ بیدار کنی ؟

.

Bitte wecken Sie mich morgen um 8 Uhr
لطفا فردا مرا ساعت ۸ بیدار کنید.

.

Um sechs Uhr morgens wurde die Zelle aufgesperrt, und Napoleon wurde geweckt
ساعت شش صبح در سلول را باز و ناپلئون را بیدار می‌کردند.

.

Diese Begegnung weckte alte Erinnerungen
این دیدار خاطرات قدیمی را زنده کرد ( فرا خواند )

.

In jemandem einen Wunsch oder ein Unbehagen wecken
در کسی یک آرزو یا یک احساس نامطلوب و ناخوشایند را برانگیختن ( تحریک کردن )

.

 

Neue Bedürfnisse wecken
نیازمندهای جدید را فراخواندن

.

.
گذشته ساده فعل aufwacken می شود weckten auf و گذشته کامل آن می شود haben aufgeweckt

.

Die Kinder nicht aufwecken
بچه ها را از خواب بیدار نکن

.

Das Klingeln hat sie aufgeweckt
صدای زنگ او را از خواب بیدار کرد

.

 

Wir bemühen uns, unsere Branche aufzuwecken
ما سعی میکنیم بخش خودمان را بیدار بکنیم.

.

.
گذشته ساده فعل erwecken می شود erweckten و گذشته کامل آن می شود haben erweckt

.

Jemanden aus tiefem Schlaf erwecken
کسی را از خواب ناز بیدار کردن ، کسی را از خواب عمیق بیدار کردن

.
In jemandem Interesse für etwas erwecken
در کسی علاقه به چیزی را آشکار کردن ( بیدار کردن )

.

.
گذشته ساده فعل wachen می شود wachten و گذشته کامل آن می شود haben gewacht

.

?Schläft er oder wacht er

او خواب است یا بیدار شده ؟

.

Sie wachte stets darüber, dass den Kindern nichts geschah

او برای این دائم بیدار می ماند که هیچ اتفاقی برای بچه ها رخ ندهد.

.

.

نکته : توجه داشته باشید که فعل wachen می تواند همراه حرف اضافه über بیاید و اینگونه معنی بدهد

.

?Worüber wachte er
برای چی او بیدار مانده ؟
از چه جهت او بیدار مانده؟

.

 

توجه داشته باشید که worüber همیشه معنی برای چه یا از چه جهت را نمی تواند بدهد بلکه معانی متغییر دارد ، یعنی شاید در مثال بالا این معنی را بدهد اما در مثال زیر می تواند اینگونه در زبان فارسی ترجمه شود

.
?Worüber hast du das letzte Mal gelacht

بابت چه چیزی آخرین بار خندیده ای ؟

.

.

دیگر حروف اضافه ما که wo و da ترکیب می شوند ، مانند : wovon, davon , wofür, dafür, worauf, darauf و غیره ، تمامشان اینگونه در جملات فارسی ترجمه می شوند ، لطفا به مثال زیر توجه کنید.

.

.

?Worüber hast du das letzte Mal gelacht
بابت چه چیزی آخرین بار خندیده ای ؟

.

Ich habe das letzte Mal über einen Witz gelacht
من آخرین بار به یک طنز خندیده ام.

.

Dann hast du darüber das letzte Mal gelacht

پس تو آخرین بار بابت اون بوده که خندیدی
پس تو آخرین بار از آن بابت خندیده ای

..

مبحث افعال و ترکیب آنها با حروف اضافه یکی از نکات بسیار بسیار بسیار مهم در زبان آلمانی است که با یادگیری این مبحث گامی بزرگ در یادگیری زبان آلمانی برداشته اید ، هرچند که این نکته را در دروس گذشته چندین بار گفته ام ، و همچنین ۲ درس از بخش جزوات گرامری را به این مبحث اختصاص داده ام. بنابراین سعی کنید که به خوبی و  در زمان مناسب از آنها استفاده کنید.

.

.

گذشته ساده فعل aufwachen می شود aufwachten و گذشته کامل آن می شود sein aufgewacht

.

plötzlich, aus einem Traum, durch ein Geräusch, mit schwerem Kopf aufwachen

ناگهانی از یک خواب ، از یک غوغا یا هیاهو با سر سنگین پریدن ( بیدار شدن )

.

aus der Narkose aufwachen
از یک بیهوشی ( هشیار شدن )‌ بیدار شدن

.

گذشته ساده فعل erwachen می شود erwachten و گذشته کامل آن می شود sein erwacht

.

Sein Interesse ist erwacht
تمایلات آن بیدار شده است

Aus einer tiefen Ohnmacht erwachen
از یک بیهوشی موقت بیدار شدن

Ich bin von dem Lärm erwacht
من از یک آژیر یا هیاهو یا سر و صدا بیدار شدم

Aus seinen Träumen erwachen

از خوابش پریدن ، از خیالات خود بیدار شدن ( خارج شدن )

.
چنانچه شما نیز در ارتباط با این درس مثال یا سوالی دارید ، می توانید در بخش نظرات درج کنید.

موفق باشید.

image_pdfدانلود این درسimage_printچاپ این درس



آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De