سلام دوستان ، می خواهیم با هم در این درس نگاهی داشته باشیم به واژه irgend در زبان آلمانی ، که این واژه می تواند با واژگان پرسشی یا دیگر لغات ما ترکیب شده و معنی و مفهوم تازه ای به آن بدهد.
اجازه بدید در ابتدا به معانی irgend پی ببریم :
به هيچ عنوان , ابداً , به هيچ وجه , اصلاً , هر
همانطور که در شروع درس گفته شد ، irgend می تواند با واژگان پرسشی و یا دیگر لغات ما ترکیب شود ، مانند :
Irgendwas یک چیزی ، یه چیزی
Irgendetwas یک چیزایی ، یه چیزایی
Irgendwo یک جایی ، یه جاهایی
Irgendwie یک جوری ، یه جورایی
Irgendwelche یک کدوم ، یه کدوم
Irgendeiner یک چیزی ( برای اسامی مذکر )
Irgendeine یک چیزی ( برای اسامی مونث )
Irgendeinmal یک روزی ، یک وقتی ، روزگاری
Irgendwann یک زمانی ، یک وقتی
Irgendjemand یک شخصی ، یک نفری
Irgendwer هر کسی
Irgendwem به هر کسی ، از هر کسی
Irgendwohin به یک جایی قصد رفتن داشتن ، به یک جایی قصد وارد شدن داشتن
همانطور که دیدید irgend با واژگان پرسشی و دیگر لغات ما ترکیب شد و مفهوم تازه ای به آنها داد.
یکی از نکات مهم در مورد لغات بالایی که بعد از ترکیب با irgend ساخته شده اند ، این است که هر ۴ حالت اسمی ما Nominativ, Akkusativ, Dative , Genitiv لغات مربوط به خودشان را دارند ، برای مثال به واژگان زیر توجه کنید:
Irgendwer , Irgendjemand –> Nominativ
Irgendwen , Irgendjemanden –> Akkusativ
Irgendwem , Irgendjemandem –> Dativ
Irgendjemandes –> Genitiv
به مثال های زیر توجه کنید :
Nominativ
Irgendwer hat mir ein Geschenk gebracht
یک کسی برای من یک هدیده ای را آورده است.
Irgendjemand hat mir ein Geschenk gebracht
یک کسی برای من یک هدیده ای را آورده است.
Akkusativ
Ich habe in der Disko irgendwen kennen gelernt
من در دیسکو یک کسی را آشنا شدم. ( طرز تفکر آلمانی زبان ها )
من در دیسکو با یک کسی آشنا شدم. ( طرز تفکر فارسی زبان ها )
Ich habe in der Disko irgendjemanden kennen gelernt
من در دیسکو یک کسی را آشنا شدم. ( طرز تفکر آلمانی زبان ها )
من در دیسکو با یک کسی آشنا شدم. ( طرز تفکر فارسی زبان ها )
مانند :
Ich frage dich noch einmal
من تو را یکبار دیگر سوال می پرسم ( طرز تفکر آلمانی زبان ها )
من از تو یکبار دیگر سوال می پرسم ( طرز تفکر فارسی زبان ها )
نکته : بعضی از افعال و جملات در زبان با تفکر آلمانی بسیار متفاوت هستند با فارسی زبان ها و طرز تفکر آنها.
Dativ
Ich habe mit irgendwem darüber gesprochen
من در مورد آن با یک کسی صحبت کرده ام.
Ich habe mit irgendjemandem darüber gesprochen
من در مورد آن با یک کسی صحبت کرده ام.
Genitiv
Ich habe irgendjemandes Bekanntschaft gemacht
من با یک کسی رفیق شدم. ( پیمان رفاقت بستن )
نکته : در زبان آلمانی می توانیم به جایی استفاده از حالت Genitiv از von استفاده کنیم و آن جمله را به حالت Dativ ببریم. مانند این مثال :
Ich habe die Bekanntschaft von irgendwem gemacht
من با یک کسی رفیق شدم. ( پیمان رفاقت بستن )
چند مثال دیگر :
Dort drüben steht irgendwer
در آن طرف یک کسی ایستاده است.
Ich möchte jetzt irgendwas Süßes
من اکنون یک چیز شیرین می خواهم
Er hat dort irgendwen getroffen
او آنجا یک کسی را ملاقات کرد.
Ich glaube nicht, dass das irgendwem auffällt
باور ندارم ، که آن توجه هر کسی را جلب کند.
فعل جدا شدنی auffallen می تواند معانی زیر را بدهد :
افتادن ، با چيزى برخورد داشتن
چشمگير بودن ، توجه را به خود جلب كردن
Sie redeten von irgendwas anderem
آنها از یک چیز دیگر حرف میزدند.
نکته : ما می توانیم به جایی Irgendwer از Irgendjemand و به جایی Irgendwas از Irgendetwas نیز استفاده کنیم
Dort drüben steht irgendjemand
در آن طرف یک کسی ایستاده است.
Dort drüben steht irgendwer
در آن طرف یک کسی ایستاده است.
Sie reden von irgendetwas anderem
آنها از یک چیز دیگری صحبت میکنند.
Sie reden von irgendwas anderem
آنها از یک چیزهایی دیگری صحبت میکنند.
Irgendwas ist da komisch
یک چیزی در اینجا عجیب است.
یک چیزی در اینجا خنده دار است.
Irgendetwas ist da komisch
یک چیزهایی اینجا عجیب است.
یک چیزهایی اینجا خنده دار یا مسخره است.
?Ist irgendwas
چیزی شده ؟ یک چیزی هستش !
چند مثال برای دیگر واژگان ساخته شده با Irgend
Alles was du besitzt, besitzt irgendwann dich
تمام آن چیزی را که تو در اختیار داری ، یک روزی تو را در اختیار دارند
می تواند مصداقی باشد برای ضرب المثل : گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
Ich würde gern irgendwann mal Weihnachten Skifahren gehen
تمایل دارم یک زمانی در کریسمس به اسکی بروم.
?Gibt es noch irgendwelche ungeklärten Probleme
کماکان چه مشکلات حل نشده ای وجود دارد ؟
?Hat er irgendwelche besonderen Merkmale
او چه نشانه های مشخصی ( ویژه ای ) دارد ؟
Es vermeidet, irgendwelche Versprechungen zu machen
آن مانع هر گونه وعده های برای انجام دادن می شود.
Vermeiden می تواند معانی زیر را نیز بدهد :
پرهيز كردن ، اجتناب كردن ، دورى گزيدن ، احتراز كردن
Das gefällt mir irgendwie
یه جورایی آن مورد پسند من است.
Der Name kommt mir irgendwie bekannt vor
یک جورایی آن نام برای من آشنا به نظر میرسد.
فعل جداشدنی vorkommen به معانی زیر است :
اتفاق افتادن ، رخ دادن ، پيش آمدن ، روى دادن
حضور داشتن ، موجود بودن ، وجود داشتن ، حاضر بودن
به نظر رسيدن ، نمودن ، نمود كردن
به جلو آمدن ، حاضر شدن ، نمايان شدن ، پديد آمدن
?Kann ich dir irgendwie behilflich sein
می توانم من برای تو یک جورایی کمک رسان باشم ؟
!Irgendwo weit weg
یک جایی خیلی دور!
!Er muss hier irgendwo sein
او باید یک جایی در همین جا باشد.
?Kann ich mich irgendwo frischmachen
می توانم من خودم را یک جایی سرحال کنم ؟
?Stimmt irgendwas nicht
یک چیزی درست نیست !
Irgendwas stimmt hier nicht
یک چیزی اینجا درست نیست!
Irgendetwas stimmt hier nicht
یک چیزی هایی اینجا درست نیست!
?Kommt dir irgendwas daran bekannt vor
چیزی از اون برات آشنا میاد ؟
یک چیزی از آن برایت آشنا به نظر میاد؟
Wenn du irgendwas deutlicher sprechen würdest, könnte ich dich besser verstehen
اگر تو یک چیزی را روشن تر بتوانی بیان کنی ، من خواهم توانست تو را بهتر درک کنم.
Wenn Sie irgendwas deutlicher sprechen würden, könnte ich Sie besser verstehen
اگر شما یک چیزی را واضع تر بتوانید بگویید ، من خواهم توانست شما را بهتر درک کنم.
Vielleicht komme ich irgendwann darauf zurück
شاید من یک زمانی به آن برگردم.
Was du anderen gutes tust, kommt irgendwann zu dir zurück
چیزهای خوبی را که انجام میدی ، یک زمانی به خودت بر میگردند.
می تواند مصداقی باشد برای ضرب المثل : از هر دستی بدهی ، از همان دست میگیری
?Hast du nicht irgendetwas vergessen
یه چیزهایی را فراموش نکرده ای ؟
Irgendetwas ist besser als gar nichts
یک چیزی داشتن ، بهتر از اصلا هیچ چیزی نداشتن است.
Er war bereits irgendwohin verschwunden
او حاضر بود به یک جایی برود و آنرا از ببن ببرد.
Irgendwann müssen wir alle sterben
همه ما یک زمانی باید بمیریم.
بالاخره همه یه روزی می میرند. ( اصطلاح )
Sie wollten irgendwo in Italien Urlaub machen
آنها می خواستند یک جایی در ایتالیا تعطیلات بگذرانند.
Irgendwer gab mir neulich diesen Tipp
جدیدا یک کسی به من این راهنمایی را داد.
چنانچه شما نیز در ارتباط با این درس ، مثال ، سوال یا پرسشی دارید ، می توانید در بخش نظرات درج کنید.
موفق باشید.
آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De
ایول مرتضی خان
سپاس بیکران استاد عزیز
با درود فراوان.و تشکر از سایت مفیدتون.۲ سوال کوتاه دارم.
اول اینکه در مثال gibt es noch irgendwelche ungeklärten probleme.
چرا ungeklärten “n”بهش حرفnاضافه شده ؟
دوم اینکه در مثال hat er irgendwelche besondern merkmale..چرا واژه یbesondern باn همراه شده.با تشکر فراوان