بررسی سه فعل setzen, legen, stellen
setzen –> گذاردن ، نهادن ، قرار دادن ، نشاندن
legen –> قرار دادن ، نهادن ، گذاشتن
stellen –> نهاندن ، قرار دادن ، گذاردن ، ایستاندن
همانطور که می بینید این سه فعل از نظر معنی و مفهموم در زبان فارسی بسیار شبیه به یکدیگر هستند اما از آنجایی که در زبان آلمانی هر کاری و هر چیزی فعل مربوط به خودش رو داره مانند رفتن با پای پیاده gehen یا رفتن با ماشین fahren یا رفتن با هواپیما fliegen و خیلی افعال دیگه که هر کدوم مخصوص به عمل و کار مربوط به خودشان هستند. خب بذارید چند مثال برای این افعال بزنیم تا بیشتر با روش استفاده از آنها آشنا بشیم.
stellen : هر چیزی رو که به صورت ایستاده بشه قرارش داد یا بشه جای گذاشتش مانند : قرار گرفتن گلدان به روی زمین یا به روی میز ، یا گذاشتن لیوان به روی میز که به صورت ایستاده یا عمودی هستش.
Das Glas steht auf dem Tisch
آن لیوان ( به صورت ایستاده ) به روی میز قرار دارد.
نکته : میشه برای این فعل یه همچین برداشتی داشته باشید که مثلا اشیاء یا هر چیز دیگر روی پای خودشون ایستاده باشند، مثلا گلدان انگار به روی پای خودش ایستاده یا لیوان هم به همین شکل 😉
Die Blumen in die Vase stellen
آن گل ها ( به صورت ایستاده ) در گلدان قرار دارند.
Etwas nicht stellen können
چیزی رو نتوان به صورت ایستاده قرار دادن
Eine Sache über eine andere stellen
اشیای را بالاتر از اشیاء دیگه ( به صورت ایستاده ) قرار دادن
legen : هر چیزی را که بشود به روی چیز دیگری خواباند. مانند دراز کشیدن آدم به روی تخت ، یا دراز کشیدن سگ به روی مبل ، یا پهن کردن سفره به روی زمین. این فعل دقیقا برعکس stellen که بیشتر در مواردی به کار میرفت که اشیاء ما معمولا به صورت عمودی ایستاده بودند به کار میرود یعنی این فعل هر چیزی که بشود به صورت افقی به روی چیزی یا جایی قرار داد.
Er legt das Kind auf den Rücken
او ( مذکر ) آن بچه را به روی پشتش ( به صورت خوابیده یا دراز کش ) قرار میدهد.
Schnee legt sich wie eine Decke auf das Feld
برف خودش را همچون یک پتو به روی مزرعه قرار میدهد ( می خواباند به صورت دراز کش )
Weinflaschen stellen, nicht legen
بطری های شراب ایستاده اند ، نخوابیده اند
یعنی عمودی ایستاده اند و به صورت افقی به روی جایی گذاشته نشده اند.
پس اینگونه برداشت میکنیم از این فعل ، هرگاه هر چیزی را بشود به صورت دراز کش یا افقی به روی چیز دیگری قرار داد. مانند دراز کشیدن برف به روی مزرعه یا دراز کشیدن بچه به زیر میز و …
setzen : هر چیزی را که بشود نشاند تا در جایی قرار بگیرد، مانند نشاندن بچه به روی صندلی
Ein Kind auf einen Stuhl setzen
یک بچه ای را به روی یک صندلی قرار دادن ( نشاندن )
Den Hut auf den Kopf setzen
آن کلاه را به روی سر قرار دادن ( نشاندن )
Einen Topf auf den Herd setzen
یک قابلمه را به روی گاز قرار دادن ( نشاندن )
البته افعال دیگه ای در این زمینه وجود دارند که شاید بارها دچار سر درگمی شده باشید و یا ندونید چگونه از اونها استفاده کنید. که بهترین روش برای درک این مطالب خواندن روزنامه و کتاب و حل تمرین به زبان آلمانی است که ذهن شما کم کم آشنا میشه و یاد میگیره که چطور به صورت اتوماتیک از آن افعال استفاده کند.
چنانچه سوال یا نظر یا حتی مثالی در این زمینه دارید لطفا به زیر این مطلب اضافه کنید.
موفق باشید.
آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De
ممنون از توضیحات بسیار عالی و خوبتون
البته setzen رو من یه جا به معنی شرط بستن و ریسک کردن دیدم! Ich setzte zehn Euro auf dieses Pferd …
بعد اینکه مثلا خود setzen باز کلی پیشوند بهش می چسبه افعال جدید تشکیل میده مثل umsetzen، hinsetzen و …
من همش دنبال یه راهی می گردم که بطور کلی معنی ساده افعال رو یاد بگیرم بعد بتونم با دونستن معنی هر پیشوند یا پسوند معنی فعل جدید رو حدس بزنم … بنظرتون این کار صحیحه؟
setzen معمولا اگر با حرف اضافه auf ترکیب بشه اونوقت معنی شرط بستن رو هم میده یا مثلا گاهی معنی ته نشین شدن هم میده
Der Kaffe muß sich noch setzen آن قهوه باید هنوز ته نشین شود.
در فارسی هم خیلی از افعال معنی اصلی اونها چیز دیگه است اما از نظر مفهومی چیز دیگه درک میشه. که توی فارسی تا دلتون بخواد اتفاق می افته .
و برای پیشوندهای که به افعال اضافه میشوند و معنی جدیدی میگیرند قانون یا دستور زبانی وجود نداره متاسفانه اما بهترین روش تمرین کردن و خواندن کتاب به زبان آلمانی هستش که به مرور زمان مغزتون اتوماتیک تشخیص میده که از کدام فعل یا از کدام پسوندش می بایستی استفاده کرد.
ممنونم از توضیح روان و خوبتون