ده اصطلاح عامیانه در زبان آلمانی

سلام دوستان

در این درس میخواهیم با هم 10 اصطلاح عامیانه در زبان آلمانی را که معمولاً جوانان از آنها استفاده میکنند را مورد بررسی قرار دهیم.

 

اصطلاح شماره یک : keinen Bock

جوانان معمولا این اصطلاح را به این صورت بکار میبرند

Ich habe keinen Bock mehr

که این اصطلاح یعنی :

Ich habe keine Lust mehr

 

در فارسی گفته میشود: دیگه حسش نیست ؛ دیگه حال و حوصله ندارم

 


 

اصطلاح شماره دو : Knete/Moos/Kohle

جوانان در آلمان این کلمات را در اصطلاحات زیر بکار میبرند:

?Hast du ein bisschen Knete für mich

?Hast du ein bisschen Moos für mich

?Hast du ein bisschen Kohle für mich

که تمامی آنها در واقعی یعنی :

?Hast du ein bisschen Geld für mich

کمی پول برای من داری؟

که در فارسی گفته میشود : داری یه مقدار پول به من بدی (قرض بدی)

 

نکته : لغات اشاره شده در بالا معانی زیر را به همراه دارند:

 

die Knete خمیر مدل سازی ؛ در زبان عامیانه -> پول

das Moos خزه ؛ در زبان عامیانه -> پول و پله

die Kohle -> زغال سنگ ؛ در زبان عامیانه به معنی : مایه ؛ پول و پله

 

er hat genug Kohle

اون به اندازه کافی پول و پله دارد.

 


 

اصطلاح شماره سه : tote Hose

!Hier ist tote Hose

در واقع یعنی اینکه:

Hier ist nichts los, es ist uninteressant

اینجا هیچ خبری نیست ، چیز جالبی نیست

 

در آن مکان خیلی خبر خاصی نیست و حتی هیچ چیز جالب و قابل توجه ی هم وجود ندارد.

 


 

اصطلاح شماره چهار: auf den Keks

!Du gehst mir auf den Keks

در واقع یعنی اینکه:

Du gehst mir auf die Nerven, du regst mich auf

حرصم رو داری در میاریا ؛ داری اعصابم را خرد میکنیا

کلافه ام کردی ( چقدر رو مخی )

 

Das geht mir langsam auf den Keks

این موضوع (حرف یا هرچیزی دیگری) دارد یواش یواش اعصابم را خراب میکند ( داره میره روی مخم )

 

در همین زمینه بد نیست این اصطلاح را نیز بدانید:

!Du hast wohl einen weichen Keks

نکند زده به سرت! نکند خل شده ای! (البته معنی چیز خل هم میده :/ )

 


 

اصطلاح شماره پنج : eine Schraube locker

?Ist bei dir eine Schraube locker

در واقع یعنی اینکه:

?Bist du verrückt

دیونه شدی؟ چیز خل شدی؟ قاطی کردی؟

در فارسی گفته میشه : سیم میمات قاطی کرده؟ :))

 

Du willst im Winter wo Urlaub machen? In Island? Du hast ja wohl eine Schraube locker

تو میخواهی تعطیلات رو در زمستان کجا بگذرونی؟ در ایسلند؟ والله سیم میمات قاطی داره

میخواهی توی زمستان برای تعطیلات بری ایسلند؟ چیز خلی تو بابا 🙂

 


 

اصطلاح شماره شش : eine Kippe

!Gib mir mal eine Kippe

در واقع یعنی اینکه :

!Gib mir mal eine Zigarette

یه سیگار به من بده!

 


 

اصطلاح شماره هفت : sich verdünnisiert

!Sie hat sich verdünnisiert

در واقع یعنی اینکه :

Sie ist abgehauen/weggelaufen/weggegangen

او (مونث) پیچیده به بازی ؛ جیم زده ؛ زده به چاک ؛ فلنگ رو بسته ، در رفته

 


 

اصطلاح شماره هشت : total balu sein

!Karl ist total blau

در واقع یعنی اینکه :

Karl ist total betrunken

کارل کاملاً مست هستش

 


 

اصطلاح شماره نه : verticken

!Karl hat seine Uhr vertickt

در واقع یعنی اینکه :

?Karl hat seine Urh verloren

کارل ساعتش رو گم کرده؟!

 

در رابطه با ساعت بد نیست این اصطلاحات را نیز بدانید:

 

Ich muss auf die Uhr sehen

من باید یه نگاهی به ساعت خود بندازم

 

Ich muss nach der Uhr sehen

باید ببینم ساعت چنده

 

Meine Urh steht/ ist stehen geblieben

ساعتم خوابیده ؛ ساعتم از کار افتاده

 

Die Uhr geht falsch

این ساعت غلط است یا درست کار نمیکند و اشتباه است.

 

Den Wecker auf sechs Uhr stellen

زنگ ساعت را روی ساعت 6 تنظیم کردن

 

Meine Urh geht im Moment nach/vor

ساعت من در حال حاضر عقبه / جلوست

 


 

اصطلاح شماره ده : anmachen

!Mach mich nicht an

در واقع یعنی اینکه:

Ärger mich nicht

عصبیم نکن ؛ خشمگینم نکن!

 


 

چنانچه شما نیز همانند این درس اصطلاح ؛ سوال یا نظری دارید ؛ میتوانید آنرا در انتهای همین درس درج کنید.

 

موفق باشید 🙂