درس هفدهم – ضمایر مفعولی و ضمایر متممی

 

ضمایر مفعولی و ضمایر متممی آن دسته از ضمایر ما هستند که جانشین اسم شده و مفهوم تازه ای در حالت های اسمی مختلف به خود می گیرد.

فرض کنید که می گویم ، بهنام دیروز به مدرسه رفت ، آیا او درس خواند ؟ در اینجا او جایگیزین اسم ما شده یعنی بهنام که می شود ضمیر فاعلی و ما آنرا در درس های خیلی قبل تر خواندیم ، ضمایر فاعلی عبارتند از : من ، تو ، او ، ما ، شماها ، آنها .

حالا فرض کنید بگویم : من بهنام را دیروز دیدم. آیا شما هم او را دیروز دیدید ؟ در اینجا او را جایگزین بهنام که اسم ما بود شد. پس ما از ضمیر مفعولی استفاده کردیم. و ضمایر مفعولی عبارتند از : من را ، تو را ، او را ، مارا ،‌شماها را ،‌آنها را

یا مثلا بگویم : من به بهنام یک کتاب را دادم ، آیا شما هم به اون کتابی را داده اید ؟ در اینجا به اون جایگزین  بهنام شده است پس ما از ضمیر متممی استفاده کردیم. ضمایر متممی عبارتند از ،‌به من ، به تو ، به او ،‌به ما ، به آنها  ، البته ناگفته نماند که گفتیم در حالت Dativ می تواند ضمایر متممی ما ، به ، از ،‌برای ، و … نیز معنی بدهد.

حالا که با مفهوم ضمایر فاعلی و مفعولی و متممی در فارسی  آشنا شدیم ، می توانیم نگاهی به آنها در زبان آلمانی داشته باشیم.

معنی Dativ معنی Akkusativ معنی Nominativ
به من ، برای من ، از من mir مرا mich من Ich
به تو ، برای تو ، از تو dir تو را dich تو Du
به او ، برای او ، از او ihm او را ihn او مذکر Er
به او ، برای او ، از او ihr او را sie او مونث Sie
به آن ،‌برای آن ، از آن ihm آن را es او خنثی Es
به ما ، برای ما ،‌از ما uns ما را uns ما Wir
به شماها ،‌برای شماها ، از شماها euch شما ها را euch شماها Ihr
به آنها ، برای آنها ، از آنها ihnen آنها را sie آنها Sie

 

چند مثال برای ضمایر مفعولی و متممی

Das ist Behnam, Er kommt aus dem Iran. Ich kenne ihn seit zwei Wochen. Ich möchte ihm ein Buch geben

آن  بهنام است. او اهل ایران است. من به مدت ۲ هفته است او را می شناسم. من می خواهم به او یک کتابی را بدهم.

همانطور که توجه کردید ما از تمام ضمایر فاعلی و مفعوملی و متممی استفاده کردیم و هر کدام از آنها یکی پس از دیگری جایگزین هم شدند حالا می خواهم مثال دیگری بزنم که در آن از ضمیر ملکی نیز استفاده شده باشد.

Das ist Maria, sie kommt aus Deutschland. Sie hat einen Bruder.

Ich kenne ihren Bruder seit einer Woche. Ich möchte ihr mein Auto verkaufen

آن ماریا است. او اهل آلمان است. او یک برادر دارد. من برادر او را به مدت یک هفته است می شناسم. من می خواهم به او (مونث) ماشینم را بفروشم.