دقت کردید که توی فارسی گاهی می خواهیم بگیم : تمام آن چیزی که نیاز دارم ، آنجا است. ، یا اینکه می خواهیم بگیم، تمام آن چیزی که می خواستم ، امروز خریدم و کلی جمله دیگه در این زمینه ، خب برای گفتن این جملات در زبان آلمانی چکار میشه کرد و چه جوری میشه ساخت این نوع جملات رو !؟ در درس های گذشته به روش هایی اشاره کردیم برای ساخت این دسته از جملات که برای ساختشون به آزتیکل آنها بر میگشتیم ، اما در این درس می خواهیم با کمک کلماتی مثل was, wo همچین جملاتی بسازیم.

 

?Ist das alles, was dir dazu einfällt

این تمام آن چیزی است که به خاطرش به تو هجوم آورد؟

 

alles در اینجا در واقع با was  ترکیب شده و به معنی تمام آن چیزی که … رو میده که اگر دقت کنید باز در بخش دوم فعل جمله به آخر رفته ، پس was در این نوع جملات فعل بعد از خودش را برداشته و به آخر جمله میبرد.

 

Es gibt nichts, was ich richtig mache

هیچ چیزی وجود ندارد ، که اون رو من درست انجام بدم

 

nichts در اینجا به معنی هیچ چیزی است که در واقع با was ترکیب شده و معنی ، هیچ چیزی که اون رو … و مانند مثال قبلی ، فعل به انتها جمله رفته.

 

Also, das ist etwas, was ich nicht verstehe

بنابراین ، این چیزی است که من اون رو درک نمی کنم.

 

در اینجا etwas نیز به معنی چیزی است که با  was ترکیب شده و معنی ، آن چیزی که من اون رو … یا آن چیزی که من آنرا …

?Ist es das, was du suchst

این چیزی است که تو دنبالش هستی ؟

 

در اینجا هم فقط از was استفاده کرده که معنی ، چیزی که …

 

اما گاهی هست می خواهیم بگیم مثلا، من دیروز آنجا بودم، همان جایی که تو بودی ، در این نوع جملات که کاربردی بسیار زیادی داره همانند مثال های قبلی عمل می کنیم اما با این توضیح که wo جایگزین کلمه was میشه در اینجا و معنی آنجایی که یا همان جایی که رو دیگه میده در جملات ما.

 

Wir stellen uns dort an, wo es am schnellsten geht

ما در آنجا می ایستیم، آنجایی که سریعا بشود.

 

همانطور که می بینید wo در اینجا معنی آنجایی که رو میده. و مانند مثال های قبل و تمام جملاتی که در این زمینه و به این شکل است ، فعل به آخر جمله میره.

 

Such doch da, wo du ihn immer hinlegst

بگرد آنجا رو ، همان جایی که اون رو همیشه میگذاری

 

و در اینجا wo به معنی همان جایی که … رو میده. و فعل نیز به آخر جمله رفته.

 

Es ist überall, wo ich hinkomme, das gleiche Problem

آن مشکل مشابه ، همان جایی است، همان جایی که میرسم.

 

Das ist das Dorf, wo wir die Brotzeit gekauft haben

این آن روستایی است . که آنجا ما عصرونه را خریدیم.

 

Brotzeit رو میشه به این صورت ترجمه کرد یه وعده غذایی سبک که توی فارسی معمولا نان و پنیر و سبزی است اما در آلمان معمولا ، کالباس به همراه نان و کمی سبزیجات و گاهی هم آبجو

 

اما در دروس گذاشته جملاتی در همین زمینه داشتیم که ما به آرتیکل یا حرف تعریف اسم رجوع میکردیم مانند مثال های زیر :

Das ist ein Frosch, der hüpft

آن یک قورباغه است، که اون می پرد.

 

البته نکته ای هم در این زمینه داریم که ما می توانیم از افعال در زبان آلمانی صفت نیز بسازیم که می تونید برای درک بهتر این جزوء رو مطالعه کنید ( دانلود کن )

 

مانند مثال های زیر که از فعل  hüpfen به معنی پریدن ، جهیدن صفت ساخته و بر اساس حرف تعریف شناخته شده و یا ناشناخته بودن اسم پیشوند گرفته.

 

Der hüpfende Frosch

آن قورباغه جهنده

 

ein hüpfender Frosch

یک قورباغه جهنده

 

و یا به مثال بعدی دقت کنید :

 

Das ist ein Flugzeug, das fährt

آن یک هواپیما است ، که آن حرکت می کند.

 

که در اینجا فعل fahren تبدیل میشه به صفت که هر اسمی که در حال حرکت باشه.

 

Das fahrende Flugzeug

آن هواپیما در حال حرکت

 

Ein fahrendes Flugzeug

یک هواپیما در حال حرکت

 

و مثال دیگر :

 

Das ist eine Feuerwehr, die klingelt

آن یک آتش نشانی است ، که آن آژیر می کشد.

 

فعل klingen در اینجا تبدیل شده به صفت و بر اساس حرف تعریف شناخته شده و یا ناشناخته اسم پسوند میگیره

 

Die klingelnde Feuerwehr

آن آتش نشانی آژیرکش

 

Eine klingelnde Feuerwehr

یک آتش نشانی آژیرکش

 

 

و مثال دیگر :

 

Das sind Mäuse, die tanzen

آن ها موش هستند ، که آنها می رقصند

 

که در اینجا به دلیل اسم جمع بودن پسوند دیگه میگیره

 

die Tanzenden Mäuse

آن موش های رقصنده

 

چنانچه هنوز با صرف صفت ها برای اسامی آشنایت ندارید می تونید این جزوء رو مطالعه کنید ( دانلود کن )

 

در ادامه این درس اشاره ای داشته به نحوه ترکیب چند حرف ربط و ساخت یک جمله کامل با آنها که در بخش اول ما weder به معنی ، به غیر از ، به جز و noch به معنی به علاوه ، به جز و به غیر از و … رو داریم که در ادامه به مفهوم تازه تری از اون آشنا میشیم.

 

weder… noch

Ich habe weder am Frosch noch in der Verpackung einen Schlüssel gefunden

من به جز درون قورباغه ، همچنان یک کلیدی را در بسته پیدا نکردم.

 

این جمله کاملا منفی است یعنی من نه درون آن قورباغه کلیدی را پیدا کردم و نه درون اون بسته یا اون پاکت.

 

Der Schlüssel war nicht am Frosch

آن کلید درون اون قورباغه نبود

 

Der Schlüssel war auch nicht in der Verpackung

آن کلید در بسته بندی هم ( همچنان ) نبود.

 

اما دوتا دیگه از حروف ربط ما sowohl به معنی همچنین ، نیز و هم است و als auch که به معنی نیز ، از … است.

 

sowohl … als auch

Ich war sowohl mit der Lieferzeit als auch mit dem Geschmack zufrieden

من همچنان در زمان تحویل نیز از مزه آن راضی بودم.

 

که تفاوتش با werde… noch در اینه که sowohl … als auch  برای مقایسه زمان کاربرد داره که همانطور که دیدید در بخش اول همچنان در زمان تحویل و در بخش بعدی مقایسه کرده که بازهم از مزه آن راضی بودم.

 

Ich war mit der Lieferzeit zufrieden

من در زمان تحویل راضی بودم.

 

Ich war auch mit dem Geschmack zufrieden

من همچنین از مزه آن راضی بودم.

 

یعنی در زمان تحویل و بعد از آن هم همچنان راضی بودم.


موفق باشید.

 



آموزش رایگان زبان آلمانی - مرتضی غلام نژاد
منبع: De.Alemani.De