Wort der Nacht لغت ِ شب allmählich

 

allmählich به تدرج ، به مرور زمان ، کم کم

Allmählich lernen
به تدرج یاد گرفتن.

Allmählich abnehmen
به مرور زمان وزن کم کردن – لاغر شدن

Allmählich zunehmen
کم کم وزن زیاد کردن – چاق شدن

Allmählich wurde mir klar
به مرور زمان برایم روش شد!
به مرور زمان به آن پی بردم ، آنرا درک کردم

Sich allmählich wieder beruhigen
خود را به تدریج دوباره آرام کردن.

Allmählich bekomme ich Zweifel daran
کم کم دارم به آن شک میکنم.

Der Plan nimmt allmählich greifbare Gestalt an
نقشه دارد کم کم شکل قابل لمسی به خود می‌گیرد.

 

Allmählich beginnt man geduldig zu lächeln

به تدریج آدم صبورانه شروع به لبخند زدن می کند.