درس چهل و یکم – نگاهی دقیق تر به Konjunktiv 2

 

در این درس می خواهیم با هم نگاهی دقیق تر به زمان Konjunktiv 2 داشته باشیم. با هم خواهیم درک کرد کی و کجا و در چه موقعیتی می بایستی فعل جمله ما به Konjunktiv 2 برود.

ما می توانیم در ۴ حالت مختلف از Konjunktiv 2 یک فعل استفاده کنیم.

Fantasie : جمله ما به عنوان رویا باشد.

Wunsch : جمله ما به عنوان آرزو باشد.

Vorschlag : جمله ما به عنوان پیشنهاد باشد.

höfliche Bitte : جمله ما به عنوان درخواست مودبانه باشد.

 

۱. جمله ما به عنوان رویا :

هرگاه ما رویایی در زمان گذشته ، حال یا آینده داشته باشیم و بخواهیم آنرا شرح دهیم ، یا به آن اشاره ای کنیم آنگاه می بایستی از Konjunktiv 2 استفاده کنیم.

مانند :

Wenn sie mich küssen würde, wäre ich der glücklichste Mensch der Welt

اگر او ( مونث ) مرا ببوسد ، من خوشبخت ترین آدم دنیا می شوم.

می بایستی توجه داشته باشیم که این جمله ما در فارسی اینگونه گفته می شود :

چی میشه او ( مونث ) مرا می بوسید، اونوقت من خوشبخت ترین آدم دنیا میشدم.

ای کاش او ( مونث ) مرا ببوسد ، تا خوشبخت ترین آدم دنیا شوم.

 

پس جمله ما آمیخته است با رویا و حسرت !

این برای من یک رویاست که او ( مونث ) مرا ببوسد. و همانطور که می بینید در بخش اول از würden استفاده شده که Konjunktiv 2 فعل werden است. اگر یادتون باشد برای ساختن زمان آینده ساده از فعل werden همیشه استفاده میکردیم. و از آنجایی که جمله ما رویایی است که در آینده اتفاق خواهد افتاد و شاید هم اصلا اتفاق نیافتد. بنابراین از Konjunktiv 2 فعل werden استفاده میکنیم که می شود würden.

 

Ich werde das Buch lesen

من می خواهم آن کتاب را بخوانم ( در زمان آینده )

Ich würde das Buch lesen

ای کاش آن کتاب را بخوانم. ( همراه با حسرت در زمان آینده ).

از آنجایی که اتفاقی در آینده نیز است از Konjunktiv 2 فعل werden استفاده کردیم.

 

پس هرگاه بخواهیم رویا یا حسرت را بیان کنیم می بایستی از Konjunktiv 2 افعال آن جمله استفاده کنیم.

 

۲. جمله ما به عنوان آرزو :

هنگامی که ما یک آرزو چه در زمان گذشته و چه در زمان حال یا آینده داشته باشیم آنگاه می بایستی افعال ما به Konjunktiv 2 بروند. مانند :

Ich würde gern endlich wieder Ferien haben

کاش سرانجام ، دوباره تعطیلات می داشتم !

همانطور که می بینید همراه با حسرت و آرزوست. شاید الان سخت درگیر کار باشم و آرزو داشته باشم که دوباره تعطیلات بشه و از آنجایی که این آرزو در آینده رخ خواهد داد و شاید هم ندهد از زمان آینده فعل در Konjunktiv 2 استفاده کردیم.

ما معمولا این نوع آرزو ها را در فارسی اینگونه بیان میکنیم : ای کاش یا چی می شد …

 

Hätte ich doch endlich wieder Ferien

چی میشد سرانجام دوباره تعطیلات می داشتم !

 

توجه کنید : فعل haben به زبان ساده به معنی دارا بودن یا داشتن صد در صد چیزی است. مانند : من یک ماشین دارم. Ich habe ein Auto اما زمانی هست که من آرزو یا حسرت داشتن یک ماشین رو دارم آنگاه از hätten استفاده میکنم.

Ich hätte ein Auto ای کاش یک ماشین میداشتم. چی می شد یک ماشین میداشتم.

این به این معنی است که باقی افعال نیز به همین صورت است. هرگاه فعل جمله ما همراه با حسرت و آرزو باشد آنگاه می بایستی به Konjunktiv 2 برود.

 

۳. جمله ما به عنوان پیشنهاد  :

هرگاه بخواهیم به کسی یک پیشنهادی بکنیم آنگاه می بایستی باز از Konjunktiv 2 استفاده کنیم. مانند :

Wenn ich du wäre, würde ich mit Jemandem über das Problem sprechen

اگر من جایی تو می بودم ( اگه تو می بودم ) آنوقت با کسی در مورد آن مشکل صحبت میکردم.

 

همانطور که می بینید یک پیشنهاد است که ما به طرف مقابل میکنیم. و از آنجایی که من نمی توانم جایی تو باشم و این اتفاق مفهمومی از واقعیت به همراه خود ندارد. پس باید از Konjunktiv 2 استفاده کنم. و بخش دوم چون یک پیشنهاد بود که در زمان آینده اتفاق می افتاد باز از Konjunktiv 2 فعل werden استفاده کردیم. که می شود würden

 

۴. جمله ما به عنوان درخواست مودبانه :

هرگاه بخواهیم از کسی درخواست مودبانه داشته باشیم ، آنگاه می بایستی باز از Konjunktiv 2 استفاده کنیم.

به مثال های زیر توجه کنید.

 

Gib mir Geld

پول بده به من  —> در خواستی دوستانه که امری نیز می باشد.

 

?Kannst du mir Geld geben

می تونی به من پول بدی ؟ —> در خواستی معمولی و دوستانه.

 

?Würdest du mir Geld geben

امکان داره به من پول بدی ؟ —> در خواستی مودبانه که خواهشی را نیز به همراه دارد.

 

?Könntest du mir bitte Geld geben

خواهشا می تونی به من پول بدی ؟ —> در خواستی خیلی مودبانه که همراه با خواهش و تمنا نیز است.

 

خب دوستان می توانید برای آشنایی هر چه بیشتر با Konjunktiv 2 این جزوء را نیز مطالعه کنید (‌ دانلود کن )

 

موفق باشید.

 




درس بیست و هفتم – حروف اضافه زمان و ایام

در این درس گرامری  و همچنین دروس آینده می خواهیم با هم نگاهی داشته باشیم به حروف اضافه و با کاربردهای آنها در حالت های مختلف اسمی آشنا شویم.

 

حروف اضافه زمان و ایام عبارتند از :

am, im, um

 

حرف اضافه am در واقع مخفف an + dem است و کاربرد آن برای گفتن روزهای هفته و یا اوقات روز است.

 

 

 

کاربرد دیگر آن در بیان تاریخ است ، مانند مثال زیر :

am در تاریخ 9 آپریل سال ۲۰۱۸

 

پس ما برای بیان تاریخ و روزهای هفته یا اوقات روز مانند ( صبح ، ظهر ، شب و … ) از حرف اضافه am استفاده میکنیم ، در واقع از آنجایی که حرف تعریف یا آرتیکل تمامی روزهای هفته و ایام روز ( به جز شب ) der می باشد و همچنین an در اینجا نقش یک حرف اضافه Dativ ساز ایفا میکند. پس همواره ما مخفف این دو یعنی am را می نویسیم

 

نکته : همانطور که گفتم حرف تعریف شب Die می باشد ، یعنی die Nacht و اگر بخواهیم بگوییم در شب آنگاه می شود in der Nacht

 

 

حرف اضافه بعدی ما im است که مخفف in + dem می باشد و ما همواره برای بیان ماه و همچنین فصل های سال استفاده میکنیم به مثال های زیر دقت کنید :

 

im September در ماه سپتامبر

im Mai در ماه می

im Frühling در ماه بهار

im Sommer در تابستان

im Herbst در پاییز

im Winter در زماستان

 

پس در زبان آلمانی از حرف اضافه im برای بیان ماه یا فصل های سال استفاده میکنیم.

 

 

و حرف آخر ما حرف اضافه um است که در اینجا به معنی ، در ساعت ِ ، راس ساعت ِ معنی میدهد و از آن برای بیان ساعت استفاده میکنیم

 

um 5 Uhr در ساعت ِ پنج

um 2 Uhr در ساعت دو

um 14 Uhr در ساعت ۲ بعدازظهر

 




درس بیست و ششم – ساخت صفت از اسم ، افعال و برعکس

می خواهیم با هم در این درس با نحوه ساخت صفت از یک فعل را بیاموزیم ، وقتی در زبان فارسی فعل خندیدن را بخواهیم به شکل صفت در بیاوریم ، می شود خندان یا فعل گریکه کردن می شود گریان و … در زبان آلمانی نیز ما می توانیم یک فعل را به اسم تبدیل کنیم.

 

برای اینکار ما به انتهای فعل تنها کافیست d اضافه کنیم ، به مثال های زیر توجه کنید :

 

lachen + d = lachend

خندیدن ، خندان

 

weinen + d = weinend

گریه کردن ، گریان

 

schlafen + d = schlafend

خوابیدن ، خواب آلو

 

در واقع این مبحثی کوتاه از Partizip 1 است ، ما در زبان آلمانی Partizip 2 را نیز داریم ، که سطح آنها در واقع B2/C1 می باشد ، اگر برایتان جالب است می توانید درس مربوط به Partizip را در لینک زیر مطالعه کنید.

 

نگاهی به Partizip در زبان آلمانی ( کلیک کن )

 

 

و اما چند مثال از Partizip 1 یا تبدیل کردن فعل به صفت :

 

روش اول : هرگاه به تنهایی و بدون اضافه شدن به اسمی در جمله بیاید :

 

Das Mädchen unseres Freundes kam lachend zu mir

دختر بچه دوست ما ، خندان به نزد من آمد

 

در واقع تنها در نقش یک صفت ایفای نقش میکند.

 

روش دوم : قبل از اسم و پس از آرتیکل می آید ( یعنی نیاز به صرف دارد ، همانند صفت ها )

 

Ich liebe das laufende Wasser

عاشق آن آب روان هستم

 

Der Mann sprang auf einen fahrenden Wegen

آن مرد به روی یک اتومبیل ِ در حال حرکت می پرد

 

Die lachenden Leute sind nicht allein

آدم های خنده رو تنها نیستند ( ضرب المثل )

 

Das fahrende Auto gehört meinem Onkel

آن ماشین ِ در حال حرکت مال عمو یا دایی ام است

 

اما یک روش دیگر وجود دارد که ما می توانیم اسم را نیز به صفت تبدیل کنیم یا اینکه یک صفت را به اسم تبدیل کنیم.

 

ما می توانیم با اضافه کردن haft به انتهای برخی اسامی از آنها صفت بسازیم ، برای مثال اسم der Name ( نام ، شهرت ) را در نظر بگیرید ، حال اگر بخواهیم صفت ( نامی یا نامدار ) را بسازیم ، تنها کافیست که به انتهای آن haft را اضافه کنیم و طبیعی است که چون به صفت تبدیل شده است ، حرف تعریف آن نیز حذف می شود.

 

نکته : در زبان آلمانی تنها اسامی دارای حرف تعریف یا آرتیکل هستند!

نکته : در زبان آلمانی تمامی اسامی باید حرف اول آنها بزرگ نوشته شود!

 

چند مثال :

 

Das Märchen -> märchenhaft

افسانه -> افسانه ای

 

Der Zauber -> zauberhaft

جادو -> جادویی

 

die Sage -> sagenhaft

داستان -> داستانی ، داستان گونه

 

der Zweifel -> zweifelhaft

تردید -> تردید آمیز

 

 

اما برخی اسامی دیگر به اضافه کردن mäßig به آنها به صفت تبدیل می شوند ، مانند :

 

der Fahrplan – fahrplanmäßig

برنامه حرکت وسایل نقلیه ( مثلا قطار ) -> طبق برنامه حرکت وسایل نقلیه

 

das Verhältnis -> verhältnismäßig

نسبت — از لحاظ نسبی

 

der Zweck -> Zweckmäßig

سود — از لحاظ سودی ، بهینه

 

Das Recht –> rechtmäßig

حق – طبق قوانین حقوقی

 

das Gefühl -> gefühlsmäßig

احساس — احساساتی ، از نظر احساسی

 

 

اما ما می توانیم برخای از صفت ها را با اضافه کردن keit به انتهای آنها به اسم تبدیل کنیم و اگر دروس گذشته را خوانده باشید ، گفتیم : در زبان آلمانی هر اسمی که به keit ختم می شود حرف تعریف آن نیز die است و در واقع keit سیگنال اسامی مونث است.

 

برای مثال صفت bitter را در نظر بگیرید به مفهوم تلخ است حال اگر keit را به آن اضافه کنیم تبدیل به یک اسم مونث به نام die Bitterkeit می شود به مفهوم تلخی

 

چند مثال :

ehrlich –> die Ehrlichkeit

حقیقتا ، راستگو — راستی

 

schwierig –> die Schwierigkeit

سخت — سختی

 

groß –> die Größe

بزرگ — بزرگی

 

weit — die Weite

درو — دوری

 

kalt –> die Kälte

سرد ، سرما

 

lang –> die Länge

دراز — درازا

 

و در آخر ما می توانیم با اضافه کردن heit به برخی صفت ها ، آنها را به اسم تبدیل کنیم و همانطور که در دروس گذشته گفتیم heit سینگال اسامی مونث می باشد

 

به مثال های زیر توجه کنید :

 

gesund –> die Gesundheit

سالم — سلامتی و تندرستی

 

gleich –> die Gleichheit

برابر — برابری

 

klar –> die Klarheit

روشن — روشنی

 

frei –> die Freiheit

آزاد — آزادی

 

tätig –> die Tätigkeit

فعال — فعالیت

 

نکات پایانی : اسامی که پسوند آنها به heit و keit ختم می شود ، شکل جمع آنها اینگونه است که باید به آخرشان en اضافه کنیم.

 

die Schönheit –> die Schönheiten

 

و اسامی که انتهای آنها به e ختم می شود کافیست تنها حرف n را به آنها اضافه کنیم تا به اسم جمع آن برسیم

die Weite –> die Weiten

 

نکته مهم : تمامی صفت های که به ch, sel, bar, ig ختم می شوند با اضافه کردن keit به آنها می توانیم آنها را به یک اسم مونث تبدیل کنیم.

 

Ich danke dir für deine Ehrlichkeit

من از تو به خاطر صداقتت یا راستگویت تشکر میکنم

 

از آنجایی که صفت ehrlich به ch ختم می شود توانستیم با اضافه کردن keit به آن ، آن صفت را به یک اسم مونث تبدیل کنیم.

 




درس بیست و چهارم – مقایسه صفت ها ( خوب ، بهتر ، بهترین )

دقت کرده اید که ما در فارسی می گوییم : امروز هوا گرم است ، اما دیروز هوا گرم تر از امروز بود ولی خب شاید فردا گرم ترین هوای این هفته را داشته باشیم.

 

در زبان آلمانی نیز ما برای مقایسه بین دو چیز از als استفاده میکنیم و از طرفی همانند فارسی می توانیم صفت را صرف کنیم و به ( ترین ) آن برسیم ، برای مثال صفت فعال را در نظر بگیرید :

فعال ، فعال تر ، فعال ترین

در زبان آلمانی ما به مانند زیر می توانیم صفت هایمان را صرف کنیم :

aktiv فعال

aktiver فعال تر

am aktivsten فعال ترین

 

پس اگر بخواهیم بگوییم فعال تر یا هر صفت دیگر را در ( – تر ) آن بخواهیم بیان کنیم ، تنها کافیست به آن صفت ( er ) را اضافه کنیم.

 

و برای صرف آن در ( – ترین ) همواره در پشت آن ( am ) می آید و در آخر آن نیز ( sten ) را اضافه میکنیم.

 

برای مقایسه بین دو چیز همانطور که گفتم از als استفاده میکنیم.

 

Du bist kleiner als ich

تو کوچکتر از من هستی

 

نکته : هرگاه بخواهیم دو چیز را با هم مقایسه کنیم ، صفت ما در حالت ( – تر ) بیان می شود.

 

Ich bin größer als du

من بزرگ تر از تو هستم

 

Deutschland ist kleiner als Iran

آلمان از ایران کوچک تر است

 

Du bist hübscher als ich

تو از من قشنگ تر هستی

 

Mein Vater ist älter als meine Mutter

پدرم از مادرم پیرتر است

 

Meine Mutter ist jünger als mein Vater

مادرم از پدرم جوان تر است

 

 

نکته شماره یک : در بیشتر موارد چنانچه صتف ما دارای یکی از حروف صدا دار a, o, u بود ، در صرف ( برتر و برترین ) به ä, ö, ü تبدیل می شوند. مانند صفت alt که در صفت برتر به älter تبدیل شد و در صفت برترین نیز به am ältesten تبدیل می شود.

 

دقت داشته باشید که در صرف صفت ها همانند صرف افعال که در دروس گذشته داشتیم هرگاه از لحاظ تلفظی به بن بست می خوردیم ، یعنی تلفط آن جمله بین دو حرف قرار بگیرند که نشود به راحتی بیانش کرد ، آنگاه در زبان آلمانی حرف s را در میان آن دو میگذاشتیم ، اما در صرف صفت ها اینبار ما حرف ( e ) را بینشان قرار میدهیم ، همانند صفت alt که در صرف برترین آن حرف آخر alt یعنی t در کنار حرف اول ساخت صفت برترین sten یعنی s قرار میگیرفت ، ( tst ) به وجود می آید و چون تلفظ این سخت است حرف ( e ) را در بین آنها میگذاریم تا به ( test ) برسیم و به راحتی تلفظ اش کنیم.

 

 

نکته شماره دو : بعضی از صفت ها همانند فارسی صرفشان قانونی را دنبال نمیکند و باید به همان شکلی که هستند آنها را یاد بگیریم ، مانند :

 

gut خوب

besser بهتر

am besten بهترین

 

چند مثال و پایان درس :

 

Deutschland ist kälter als Iran

آلمان سرد تر از ایران است

 

Iran ist wärmer als Deutschland

ایران گرم تر از آلمان است

 

 

Ich komme heute später als gestern

من امروز دیرتر از دیروز می آیم

 

Ich gehe heute früher als gestern

من امروز زودتر از دیروز میروم

 




درس بیستم – Diese? Dieser? Dieses? Diesen

 

در این درس هم همانند درس گذشته ما برای انواع dies داریم که با توجه به حالت اسمی و آرتیکل اسم بعد از آن ، می بایستی صرف شود

 

برای درک بیشتر به تصویر زیر توجه کنید :

 

 

صرف dies دقیقا همانند welch می باشد. در جدول بالا welch به رنگ آبی مشخص شده است ؛ می توانید به جای آن dies را قرار بدهید.

 

Dieses Spielzeug ist gut

این اسباب بازی خوب است

 

Dieser Mantel dort gefällt mir

این پالتوی که اینجاست را می پسندم

 

?In welchen Club sollen wir gehen, in diesen

ما در کدام کلوپ می بایستی برویم؟ در این؟

 

In dieser Tasche hast du mehr Platz

در این کیف تو جای بیشتری داری

 

?Auf welchem Stuhl möchtest du sitzen, auf diesem hier oder auf dem dort

به روی کدام صندلی تمایل داری بشینی؟ روی این که اینجاست؟ یا روی آن که اونجاست؟

 

موفق باشید.




درس سیزدهم – منفی کردن جملات

 

?Kein,keine oder nicht

در زبان آلمانی می شود جملات را به دو صورت منفی کرد

  • فعل جمله را منفی کنیم
  • اسم در جمله رو منفی کنیم

 

اما گاهی هم فعل داریم و هم اسم حالا چه باید کرد ؟

در این جزوء قصد دارم به طور کلی نحوه منفی کردن را توضیح بدهم ، به همراه مثال و همچنین چند تمرین در آخر جزوء  که بتوانید خودتان با روش منفی کردن بهتر آشنا شوید.

 

زمانی از kein , keine  استفاده می کنیم که توی جمله حروف ناشاخته  ein,eine  را داشته باشیم.

و اگر در حالت Akkusativ  بود آنوقت einen  که برای اسامی مذکر هست تبدیل میشود به keinen

 

?Ist das eine Lampe      آیا این یک لامپ است ؟

Nein, das ist keine Lampe نه ، این لامپ نیست

 

Mein Vater ist ein Lehrer   پدر من یک معلم است.

Mein Vater ist kein Lehrer  پدر من معلم نیست.

 

 

مثال منفی کردن  برای حالت Akkusativ

 

?Haben wir einen Kuchen    ما یک کیکی را داریم ؟  —-   ما یک کیک داریم ؟

Nein, wir haben keinen Kuchen   نه ، ما هیچ کیکی را نداریم.   —-     ما کیک نداریم.

 

 

زمانی که توی جمله اسم ما بدون آرتیکل باشد ، باز هم برای منفی کردن از kein,keine  استفاده می کنیم.

 

?Finde ich Bücher hier    من اینجا کتاب ها را پیدا می کنم ؟

Nein, Sie finden keine Bücher hier    نه ، شما اینجا هیچ کتابی را پیدا نمی کنید.

 

?Hast du Geld                      پولی را داری ؟  یا به عبارت دیگر : پول داری ؟

Nein, ich habe kein Geld     نه ، من هیچ پولی را ندارم.  یا به عبارت دیگر : من پول ندارم

 

 

 

و حالا کی و کجا باید از nicht برای منفی کردن استفاده کنیم ؟

 

وقتی که حروف های تعریف شناخته شده der, die, das  توی جمله داشته باشیم. و همچنین ضمایر ملکی مانند مال من ، مال تو و … ، ضمایر ملکی در آلمانی مانند : mein, dein, sein ….

?Ist das dein Buch     این کتاب مال توست ؟

Nein, das ist nicht mein Buch   نه ، آن کتاب مال من نیست.

 

?Ist er der Lehrer   این آن معلم است ؟

Nein, er ist nicht der Lehrer   نه او آن معلم نیست

 

نکته : اینجا چون معلم به همراه حرف تعریف شناخته شده است ما باید از nicht  استفاده کنیم.

فرض کنید من از شما در فارسی می پرسم : پدر شما یک معلم است و شما بگویید نه پدر من اصلاً معلم نیست. در این صورت می شود زمانی که ما حرف تعریف ناشناخته توی جمله داریم یعنی : یک معلم  ، پس باید در این صورت از kein, keine  برای منفی کردن جمله استفاده کنیم. اما حالا فرض کنید. من به شما بگویم پدر شما آن معلم است. یعنی از حرف تعریف شناخته شده استفاده کرده باشم der Lehrer  پس اینجا دیگر باید از nicht برای منفی کردن استفاده کنم.

 

زمانی که هیچ اسمی در جمله نداشته باشیم باز هم از nicht  استفاده می کنیم.

?Verstehst du   فهمیدی ؟

Nein, ich verstehe nicht   نه ، من نفهمیدم

 

?Spielen Sie   شما بازی می کنید ؟

Nein, ich spiele nicht نه ، من بازی نمی کنم

 

مثال به همراه یک نکته مهم

 

?Kommst du aus dem Iran  تو اهل ایران هستی ؟ —–  تو از ایران می آیی؟

Nein, Ich komme nicht aus dem Iran نه ، من اهل ایران نیستم ——–  من از ایران نمی آیم

شاید براتون سوال پیش بیاد که چرا اینجا از  nicht  استفاده کردیم ؟ جواب سوالتان خیلی ساده است برای اینکه اسم ما یعنی ایران با حرف شناخته شده آمده است. Der Iran  که در حالت Dativ میرود به خاطر وجود aus ، همانطور که گفتیم اگر حرف تعریف اسم جمله ما شناخته شده باشد یعنی der, die, das  آنوقت از nicht  استفاده می کنیم.

 

?Ist die Uhr alt آن ساعت قدیمی است ؟

Nein, sie ist nicht alt  نه ، آن ساعت قدیمی نیست

 

زمانی هم که صفت در جمله داشته باشیم باز هم باید از nicht  استفاده کنیم. مانند مثال های زیر :

Ich bin nicht sehr alt        من خیلی پیر نیستم

Ich bin nicht sehr jung       من خیلی جوان نیستم

 

چند مثال دیگر به همراه توضیح

Das ist kein Schrank  این قفسه نیست

چرا kein  استفاده کردیم ؟  برای اینکه گفتیم هروقت حرف تعریف اسم ناشناخته یا بدون آرتیکل باشد از kein, keine  استفاده میکنیم.

 

Das Wohnzimmer ist nicht sehr groß   این اتاق پذیرایی خیلی بزرگ نیست

چرا nicht استفاده کردیم ؟ برای اینکه groß  یک صفت است و برای منفی کردن از nicht استفاده می کنیم.

 

Die Küche ist nicht klein. Sie ist groß.   آن آشپزخانه کوچک نیست. اون بزرگ است.

 

?Das ist eine Lampe این یک لامپ است ؟

Nein, das ist keine Lampe نه ، این لامپ نیست.

چرا از keine  استفاده کردیم ؟  برای اینکه eine Lampe  حرف تعریف ناشناخته است و گفتیم هرگاه حرف تعریف ناشناخته اسامی در جمله باشند از kein,keine  استفاده می کنیم.

Was ist das? Ein Sofa? Nein, kein Sofa    این چیه ؟ یک مبل ؟ نه ، مبل نیست.

 

چند مثال دیگر

 

Die Kinder spielen im Garten آن بچه ها در باغ بازی می کنند.

Die Kinder spielen nicht im Garten   آن بچه ها در باغ بازی نمی کنند.

 

Ich habe die Pizza bestellt من آن پیتزا را سفارش داده ام

Ich habe die Pizza nicht bestellt من آن پیتزا را سفارش نداده ام

 

Morteza ist mit der Straßenbahn gekommen مرتضی با قطار روی شهری آمده است.

Morteza ist nicht mit der Straßenbahn gekommen   مرتضی با قطار روی شهری نیامده است.

 

Das ist meine Jacke   آن ژاکت من است

Das ist nicht meine Jacke آن ژاکت من نیست

 

Ich habe heute leider keine Zeit من امروز متاسفانه وقت ندارم

Wir haben keinen Kuchen gebacken ما امروز هیچ کیکی را نپخته ایم.

?Hast du gar kein Haustier  تو اصلاً  هیج حیوان خانگی نداری ؟

 

Sie muss früh aufstehen او ( مونث ) باید زودتر بیدار شود.

Sie muss nicht früh aufstehen او ( مونث ) نباید زودتر بیدار شود.

Er hat Geschwister او ( مذکر ) خواهر و برادر دارد.

Er hat keine Geschwister او ( مذکر ) هیچ خواهر و برادری ندارد.

 

لطفاً جملات زیر را منفی کرده ، و بگویید چرا و به چه دلیل از kein,keine  یا nicht  استفاده کرده اید؟

برای نمونه اولین گزینه را پاسخ می دهم.

Das ist ein Porsche

Nein, das ist kein Porsche

 

 

Wir haben heute Deutschklasse

Nein, …..

برای اینکه ….

 

Du bist mein Freund

Nein, ……

برای اینکه …..

Wir gehen morgen ins Museum

Nein, …….

برای اینکه …….

Mein Vater heißt Jim

Nein, ……

برای اینکه ……

Meine Mutter ist Lehrerin

Nein, …….

برای اینکه ……..

Ihr habt Stifte

Nein, ………

برای اینکه ……

Sie kommen heute spät

Nein, ……..

برای اینکه ………

Ich habe einen Bruder

Nein, ………

برای اینکه ……….

?Sehen Sie einen Studenten

Nein, ……..

برای اینکه …..

Er hat Haare

Nein, ……

برای اینکه …..

?Sprechen Sie Deutsch

Nein, ………

برای اینکه …….

 

?Ist das die Professorin

Nein, ……..

برای اینکه …………

?Ist das deine CD

Nein, ….

برای اینکه ………..

 




درس پنجم – سیگنال های اسامی مذکر

 

اشخاصی که به خودی خود مذکر هستند ، مانند مرد ، پدر ، آقای همسایه ، همکار مرد ، پسر جوان ، برادر و …

…,Der Mann, der Junge, der Vater, der Bruder, der Nachbar, der Mitarbeiter

 

اشخاصی که در شغل نیز مذکر هستند ، مانند آقا معلم ، آقای نانوا ، فروشنده  آقا، آقا دکتر و ….

Der Techniker, der Bäcker, der Kaufmann, der Arzt, der Rechtsanwalt, der Politiker

 

حیواناتی که جنسیت آنها مذکر است. مانند : گاو نر ، کربه نر ، خروس و …

Der Stier, der Kater, der Hahn, der Tiger, der Löwe , der Elefant

 

چیزهای که در ارتباط با بارندگی هستند ، مانند : باران ، برف ، تگرگ ، باد ، مه و …

…,Der Regen, der Schnee, der Wind, der Nebel, der Hagel, der Tau

نکته : اما خود آب و هوا خنثی است. Das Wetter, Das Klima

 

تمام جهت های جغرافیایی مانند ، جنوب ، شمال ، شرق ، غرب ، شمال غربی ، شمالی شرقی و …

Der Norden, der Süden, der Osten, der Westen, der Nordosten, der Nordwesten

تحرکات آب و هوایی مانند باد ، طوفان و … نیز مذکر هستند.

der Wind, der Sturm, der Orkan, der Hurrikan, der Schirokko

اما نسیم مونث است die Brise

 

تمام فصل های سال مانند زمستان ، تابستان ، بهار ، پاییز

…,Der Frühling, der Sommer

 

تمام ماه های سال مانند : سپتامبر ، دسامبر و …

…,Der Januar, der Februar, der März

 

تمام روزهای هفته مانند :‌ شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه و …

…,Der Morgen, der Dienstag

 

تمام اوقات روز مانند صبح ، ظهر ، بعد از ظهر ،خود  روز و …

…,Der Morgen, der Vormittag

نکته : اما شب مونث است die Nacht

 

نام تمامی ماشین ها نیز مذکر هستند مانند ، بنز ، بی ام وی ، فیات و …

…,Der Opel, der Fiat

تمام اسم های  ای که یکی از پسوندهای زیر را داشته باشند جنسیت آنها مذکر می شود.

…,us -> der Bonus

…,ant -> der Praktikant,der Demonstrant

…,ent -> der Student, der Absolvent

…,är -> der Pensionär, der Veterinär

…,et -> der Prophet, der Asket

…,eur -> der Friseur, der Masseur

…,ist -> der Painist, der Statist

…,at -> der Kandidat, der Demokrat

…,loge -> der Philologe, der Graphologe

…,or -> der Doktor, der Humor

 

تمام اسامی که در انتهای به ich, ig  ختم می شوند. مانند فرش ، عسل و …

…,Der Teppich, der Honig

تمام اسامی که به ling  ختم شده باشند.

…,Der Schmetterling, der Lehrling

 

تمام اسامی که پس از حذف en  فعل تبدیل به اسم شده باشند.

Der Lauf -> laufen

Der Sitz -> sitzen

 

آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد

منبع :




درس چهارم – اسم و آرتیکل یا حرف تعریف

der, die, das, ein, eine, einen, einem, einer

 

در زبان آلمانی اسامی و حرف تعریف یا Artikel  نقش مهمی در جملات ایفا می کنند. ما می خواهیم در این جزوء نگاهی کلی داشته باشیم به نام ها در زبان آلمانی ، جمع آنها ، و حالت های اسمی آن مانند Nominativ, Akkusativ, Dativ, Genitiv  نگران این اسم ها نباشید ما در انتهای این جزوء این مفاهیم را به خوبی درک خواهیم کرد.

 

حرف تعریف اسامی در زبان آلمانی به دو دسته تقسیم می شوند.

  1. Bestimmter Artikel  حرف های تعریف شناخته شده
  2. Unbestimmter Artikel     حرف های تعریف ناشاخته

 

حرف تعریف شناخته شده :

حرف تعریف شناخته شده زمانی است که ما به یک اسم بخواهیم اشاره نزدیک داشته باشیم. و آن بین افرادی که در حال گفتگو هستند شناخته شده نیز باشد. مثلاً : آن مرد ، آن خانم ، که آنجا ایستاده اند و برای هر دوی ما قابل رویت هستند. و ما اشاره مستقیم به آنها داریم.

به تعبیر دیگری می توان بگوییم. که حرف تعریف شناخته شده در فارسی به معنی آن ، اون هست ، آن مرد ، آن کودک ، آن پسر بچه ،‌آن مدرسه ،‌اون کلاس و ….

 

حرف تعریف ناشناخته

 

حرف تعریف ناشناخته زمانی است که ما به یک اسم بخواهیم اشاره کنیم که بخشی از کل است یعنی یک از همه و آن یکی هم برای افراد بین گفتگو ناشناخته است. مثلا در فارسی گفته می شود ، یک روزی ، یه زمانی ، یه معلمی ، یک مدرسه ای ،

 

 

حال اگر بخواهیم نگاهی دقیق تر در زبان فارسی داشته باشیم به این مثال توجه کنید.

مریم یک بستنی خرید. آن بستنی خیلی خوش مزه بود.

می بینید در بخش اول جمله من از حرف تعریف ناشناخته بستنی استفاده کردم ، یعنی یک بستنی و در بخش دوم از حالت شناخته شده آن استفاده کردم یعنی  آن بستنی.

 

همانطور که دیدید ما در زبان فارسی نیز از حرف تعریف استفاده میکنیم اما تنها تفاوت آن در زبان آلمانی در این است که اسامی در زبان آلمانی دارای جنسیت هستند یعنی یا مذکر هستند یا مونث و یا خنثی که این جنسیت ها می تواند هیچ ارتباطی به ماهیت و جنس واقعی آن نداشته باشد. در ادامه بیشتر با  جنسیت اسامی آشنا خواهیم شد.

 

پس تا اینجا ما درک کردیم که حرف تعریف اسامی در زبان آلمانی به دو دسته شناخته شده و نا شناخته تقسیم می شوند که هر کدام از این ها دارای جنسیت نیز هستند یعنی مذکر و مونث و خنثی که شناخته شده آنها را در زبان آلمانی با der,die,das  نشان می دهیم.

Maskulin -> der          مذکر

Feminin -> die  مونث

Neutral -> dasخنثی

و در شکل ناشاخته آنها از ein,eine  استفاده می کنیم.

Maskulin -> ein   مذکر

Feminin -> eine   مونث

Neutral -> ein   خنثی

چند مثال همراه با حرف تعریف شناخته شده و ناشناخته.

Der Mann   آن یا اون مرد

ein Mann  یک یا یه مردی

 

Die Frau  آن یا اون خانم

eine Frau یک یا یک خانمی

 

Das Auto آن یا اون ماشین

ein Auto یک یا یه ماشینی

بنابراین  ما پی بردیم که برای اسامی مذکر وقتی شناخته شده باشند از der  و اگر ناشناخته باشند از ein

برای اسامی مونث اگر شناخته شده باشند از die  و اگر ناشناخته باشند از eine

و برای اسامی خنثی اگر شناخته شده باشند از das و اگر ناشناخته باشند از ein استفاده می کنیم.

Der -> ein

Die -> eine

Das -> ein

 




درس سوم – حروف مرکب صدا دار و حروف مرکب بی صدا

حروف مرکب بی صدا

Ch با تلفظ ( خ ) اما به شرطی قبل از آن یکی از سه حروف صدا دار o,a,u آمده باشد ولی اگر هر حرف دیگری بیایید این حرف
دیگر صدای ( خ ) نمیدهد و ( ش ) تلفظ می شود. که برای تلفظ این نوع ( ش )‌ باید با هوا از میان دندان های پایین بگوییم.

ig در آخر واژه بیایید باز هم مثل ( ش )‌ بالا با همان روش بیان می شود.

sch با تلفظ ( ش ) اما این بار به صورت راحت و مثل فارسی گفته شود.

er همانطور که گفته شد در انتهایی واژه صدای ( آ ) می دهد.

pf پ) و (ف) را بهم چسبانده و سریع گفته شود.

tsch با تلفظ ( چ ) می باشد.

 

حروف مرکب صدا دار

 

ie با تلفظ ( ای ) مانند واژه سینی فارسی به آن صورت

ei با صدای ( ع )‌ همانند حرف عیان به آن صورت

eu با تلفظی همانند oy همانند Leute ) لوئی ت ِ ) به مفهوم مردم