schieflaufen

 

schieflaufen – schiefgehen
اتفاق یا کاری که درست از آب در نیامده ، به جایی نرسیده ، خوب پیش نرفته

 

?Was ist schiefgelaufen

?Was ist schiefgegangen

چه اتفاقی درون من افتاده؟

چه چیزی درست از آب در نیامده؟

چه چیزی خوب پیش نرفته؟

 

beim Projekt war alles schiefgelaufen
هیچ چیز در پروژه درست پیش نرفته بود

 


 

?Wow, was ist schiefgelaufen-

واوو ، چه اتفاقی درون من افتاده؟

Ich verstehe schon. Sie waren niemals verliebt-

الان فهمیدم ، شما هیچ وقت ( هرگز ) عاشق نبودید.

 

 

[evp_embed_video url=””]

 


آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد

منبع :