صرف کردن ، گذراندن در زبان آلمانی

 

verbringen صرف کردن ، گذراندن ، کسی را به جایی بردن

versäumen از دست دادن ، بر. اثر غفلت از کف دادن ، کوتاهی کردن

glücklich شادمانی ، خوشبختی

 

In jeder Minute, die man mit Ärger verbringt
Versäumt man Sechzig glückliche Sekunden

هر دقیقه که آدم آنرا با عصبانیت می گذراند
شصت ثانیه شادمانی را از دست میدهد